اگرچه بردهداری در اواخر قرن نوزدهم در آمریکا ملغی شد، ولی نژادپرستی نهادینه شده تا دهها سال بعد ادامه داشت و سیاهان مورد ستم بودند. تا نیمه قرن بیستم سیاهان مجبور بودند از مکانهای عمومی و مدارس جداگانه استفاده کنند و البته بهترینها در انحصار سفیدپوستان بود. آنها به طور معمول از تبعیض در استخدام و مسکن رنج میبردند و حتی توسط بعضی سفیدپوستان مورد آزار قرار گرفته و نمیتوانستند از حق رای خود به طور کامل استفاده کنند.
فعالین حقوق مدنی، دهها سال برای برابری شهروندان آمریکایی مبارزه کردند و پیروزیهای چشمگیری نیز به دست آوردند که از جمله آنها رای دادگاه عالی آمریکا در سال ۱۹۵۴ در مورد پرونده معروف «براون علیه شورای آموزش» بود که جداسازی دانشآموزان سیاه و سفید را مخالف قانون اساسی تشخیص داد.1 اگرچه این پیروزیها نتوانست تبعیضی را که جامعه آمریکا گرفتار آن بود از بین ببرد، ولی شرایطی را به وجود آورد که در آن امکان برابری حقیقی سیاه و سفید در آمریکا دیده میشد. در چنین شرایطی مارتین لوتر کینگ به جنبش مبارزه برای احقاق حقوق مدنی سیاهپوستان آمریکا پیوست.
اهداف و مقاصد
دکتر مارتین لوتر کینگ کشیش باپتیست آموزشدیدهای بود که میکوشید تا سطح آگاهی عمومی در مورد نژادپرستی را بالا برده و از این راه به تبعیض نژادی و جداسازی نژادی در ایالات متحده پایان دهد. در حالی که هدف اصلی او برابری نژادی بود، وی در ابتدا هدفهای کوچکتری را انتخاب کرد و مبارزات ریشهای محلی برای برابری حقوق آمریکاییهای آفریقاییتبار را سازمان داد. در سال ۱۹۵۵ او فعالانه در نخستین مبارزه مهم برای حقوق مدنی در مونتگمری آلاباما شرکت کرد. جایی که جداسازی نژادی در اتوبوسها وجود داشت.
در یکی از رویدادها، رزا پارکس – یک زن آمریکایی آفریقاییتبار – که حاضر نشده بود جایش را در وسط اتوبوس به مرد سفیدپوستی بدهد، به جرم نافرمانی مدنی بازداشت شد. 2
بازداشت پارکس، تاکتیکی هماهنگشده برای سازماندهی یک جنبش ریشهای بود که موفق شد اتوبوسرانی مونتگمری را بایکوت نماید. لوتر کینگ، پارکس را به خاطر اعتبار خوب در جامعه سیاهان و وضعیت شغل و تاهل او به عنوان چهرۀ اصلی این مبارزه برگزیده بود. پیشتر در همان سال «کلودت کلوین» دختر جوان سیاهپوست ۱۵ سالهای به همین جرم بازداشت شده بود ولی کینگ و همرزمان حقوق مدنیاش او را چهره موثری برای مبارزه حقوق مدنی تشخیص ندادند. رزا پارکس چهرهای بود که کینگ میخواست او را به عنوان نماد مبارزه مدنی به دنیا نشان دهد و این تاکتیکی بسیار حیاتی برای مبارزات محلی بود.3
زندانی بودن پارکس به عنوان قربانی تبعیض نژادی، کینگ را قادر ساخت که عکسالعمل بسیار مناسبی را در سراسر جامعه گسترش دهد. او جامعه آفریقاییتباران آمریکا را بسیج کرد که حمل و نقل عمومی مونتگمری را بایکوت نموده و خواستار برابری نژادی در سیستم حمل ونقل عمومی شوند.
پس از یک سال بایکوت، دادگاه منطقهای ایالت متحده آمریکا، در پرونده «برودر علیه گیل» جداسازی نژادی در اتوبوسهای مونتگمری را منع کرد.4 از بسیاری جهات، بایکوت اتوبوسرانی مونتگمری سبب خیزش جنبشی ملی برای از بین بردن تبعیض نژادی شد. کینگ این جنبش را رهبری میکرد.
موفقیت مبارزه در مونتگمری، سبب شد که کینگ و همرزمان آمریکایی آفریقاییتبارش برای حقوق مدنی، در سال ۱۹۵۷، «کنفرانس رهبری مسیحیهای جنوب» را تشکیل دهند که هدف آن، استفاده از ارزشهای اخلاقی و قدرت سازماندهی کلیساهای جنوب، به منظور اصلاحات در حقوق مدنی، با بهرهگیری از شیوه مبارزات بدون خشونت بود. کینگ به عنوان رهبر «کنفرانس مسیحیهای جنوب» دست به سازماندهی مبارزات محلی برای از بین بردن جداسازی در ایالات جنوبی مثل آلاباما، جورجیا، فلوریدا و شهرهای جنوبی مانند آلبانی، بیرمنگام و سنت آگوستین زد که آیینه تمامنمایی از مبارزات مونتگمری بود. در هر کدام از این شهرها، کینگ و کنفرانس مسیحیها دنبال هدفهای مشخصی بودند: مبارزه با جداسازی نژادی در مکانهای ویژه، مانند رستورانها، اتوبوسها، مدارس و فروشگاهها. علیرغم قدرت غیر قابل مقایسه پلیس و مقامات محلی که سالها سیاستهای جداسازی نژادی را نهادینه کرده بودند، تاکتیکهای بدون خشونت کینگ در فعالیتهای مدنی سبب شد که مسئله جداسازی نژادی در سطح ملی مطرح شود.5
جلب توجه همگانی به مسئله جداسازی نژادی، سبب شد که کینگ اصلیترین سازماندهنده آکسیون معروف به «شش بزرگ» در راهپیمایی معروف ۱۹۶۳ واشنگتن شود. کینگ و دوستانش دراین آکسیون، خواستار عدالت اقتصادی برای همه آمریکاییها شدند. این راهپیمایی فرصت بزرگی برای آنها بود تا نگرانی ونارضایتیهای خود را در پایتخت به نمایش بگذارند. این امر در سخنرانی معروف کینگ، «من رویایی دارم» نمود کاملی یافته است. راهپیمایی واشنگتن نه تنها به تصویب قوانین مهمی در زمینه حقوق مدنی انجامید بلکه به او فرصت داد به مسائل دیگر حقوق بشری، مانند فقر و حقوق کارگران نیز بپردازد.
رهبری
کینگ، متولد ۱۹۲۹ در شهر آتلانتا از ایالت جورجیا بود. او در ایالتی رشد کرد که سخت گرفتار جداسازی نژادی بود. او تحصیلات سکولار و همچنین تحصیلات مذهبی داشت و در سال ۱۹۵۵ دکترای خود را در رشته الهیات از دانشگاه بوستون گرفت.6در سال ۱۹۵۴، اندکی پس از آنکه به عنوان کشیش کلیسای باپتیست در خیابان دکستر در مونتگمری آلاباما مشغول به کار شود، بواسطۀ مبارزه مدنی در مونتگمری، در کانون جنبش فعالین حقوق مدنی قرار گرفت.7
پس از موفقیت در لغو قوانین جداسازی نژادی وسایل نقلیه عمومی در مونتگمری، کینگ به دنبال تشکیل سازمان فراگیری بود که به مسئله جداسازی نژادی در سایر ایالات آمریکا نیز بپردازد. در اوایل سال ۱۹۵۷، کینگ شصت تن از رهبران سیاهپوست کلیساهای آمریکا را دعوت کرد تا مبارزات بیشتری را برای از بین بردن جداسازی نژادی به بحث بگذارند. در جریان این مذاکرات «کنفرانس رهبری مسیحیهای جنوب» خلق شد و کینگ رهبری آن را تا سال ۱۹۶۸، زمانی که ترور شد به عهده داشت. کینگ از این سازمان ملی، برای تعمیق مبارزات ملی و محلی به منظور از بین بردن نژادپرستی سیستماتیک در تمام ایالات متحده بهره برد.8
«کنفرانس رهبری مسیحیهای جنوب» با دیگر گروههای مبارز مدنی مانند «انجمن ملی تعالی رنگینپوستان» تفاوت داشت. این سازمان به صورت تشکیلات ملی فراگیری تاسیس شده بود که شاخههای محلی نداشت و به این ترتیب به آنها امکان میداد درمحدوده گستردهتری بتوانند آمریکاییهای آفریقاییتبار را در مبارزات حقوق مدنی درگیر کنند و از طریق روشهای مسالمتآمیز مانند بایکوت و تحصن به مبارزه ادامه دهند.
رهبری کینگ، او را به صورت چهره اصلی مبارزات حقوق مدنی دربین عموم مردم شناسانده بود و به همین دلیل مواظب بود که وجهه خود را برای اکثریت سفیدپوست آمریکا حفظ نموده و خود را برای آنها قابل قبول سازد. برعکس مالکوم ایکس، چهره اصلی «ملت اسلام» که با مبارزه مسلحانه و افتراق در دنیا شناخته میشد. کینگ با این روشها به شدت مخالف بود و سعی میکرد تصور عموم از خود را به صورت یک میانهرو و نه یک رادیکال تندرو نشان دهد.
از بسیاری جهات این میانهروی سبب شد که او بتواند تعداد زیادی از سفیدپوستان را نیز به خدمت مبارزه درآورده و آنها را به جنبش ملحق سازد. کینگ نه تنها به صورت سمبل امید برای سیاهان که برای سفیدپوستان ترقیخواه نیز درآمده بود. او همچنین کوشش میکرد جنبش مقاومت مدنی، متحد باقی بماند و در زمانی که آمریکاییها به نحو فزایندهای به آزادی و برابری علاقهمند بودند، سعی میکرد بین گروههای مختلف فعالین، پل ارتباطی بزند. از بیم آنکه مبادا جنبش دچار انشعاب شود، او هرگز ابراز وابستگی به گروه خاصی نکرد. وی مخصوصا در پشت صحنه سعی میکرد که رهبران سیاه را وادار به کار کردن با هم کند. رهبرانی که در شرایط عادی حاضر به همکاری با هم نبودند.9
در مقام یک رهبر مدنی و مدافع حقوق بشر، کینگ به شدت از نوشتهها و کنشهای گاندی الهام گرفت و چون رابطه قوی با گاندی حس میکرد، در سال ۱۹۵۹ به هند سفر کرد و به گفته او این سفر عمیقا بر درک او از مقاومت مدنی، اثر گذاشت. کینگ توضیح میدهد «از زمانی که در هند بودم بیشتر متقاعد شدم که روش مقاومت بدون خشونت، کارآمدترین سلاح در دست مردم تحت ستم، برای رسیدن به عدالت و کرامت انسانی است»10 کینگ به روش بدون خشونت در مقاومت مدنی باور داشت و بیشتر اطرافیان او، کسانی مانند «بایارد راستین» بودند که آموزههای گاندی را مطالعه کرده و میتوانستند این آموزهها را در جریان فعالیتها به خدمت گیرند.11
فضای مدنی
کینگ و همرزمان حقوق مدنیاش با مخالفت بیرحمانه مقامات محلی، نیروی پلیس در شهرهای جنوبی، مخالفین حقوق مدنی و سفیدپوستان طرفدار برتری نژادی، مانند کوکلس کلانها، روبرو بودند. طرفداران حقوق مدنی متناوبا بازداشت و زندانی میشدند.
«کینگ سی بار برای فعالیتهای حقوق مدنی بازداشت شد».12 نیروهای پلیس شهرهای جنوبی، کمترین تردیدی در اعمال خشونت علیه معترضین نداشتند و حتی بعضی از پلیسهای آلاباما با کوکلس کلانها همکاری میکردند و اجازه میدادند اوباشان شریر به «سواران آزادی» حمله کنند. علاوه بر آن، کوکلس کلانها خانههای فعالین حقوق مدنی از جمله کینگ را بمبگذاری کردند و فعالینی مانند «مدگار اورس» را به قتل رساندند. این کنشهای بیرحمانه، حمایت بیشتری برای جنبش مقاومت مدنی به همراه آورد زیرا افکار عمومی را برانگیخت و سفیدهایی که قبلا نسبت به وضعیت سیاهان بیتفاوت بودند به پشتیبانی آنها برخاستند.
علاوه بر تهدید این گروهها، کینگ دائما توسط ماموران اف.بی.آی تحت نظر بود تا بلکه بتوانند رابطهای بین او و کمونیستها پیدا کنند.13 به این دلیل که کینگ رهبری کاریزماتیک بود و میتوانست سیاهان را بسیج کند، اف.بی.آی کینگ را تهدیدی برای حفظ شرایط موجود میدانست و برای اینکه او را وادار به سکوت کند، وی را تهدید به افشاگری روابط او با زنان دیگر کرد.14 ولی کینگ تسلیم این فشارها نشد تا به اعتبار خود لطمه نزند.
گرچه بسیاری از دولتهای ایالات، موضعی خصمانه نسبت به جنبش حقوق مدنی داشتند، اما فضای مدنی در ایالات متحده نسبت به جنبش مدنی از بسیاری جهات مساعد بود. اصلاحیه قانون اساسی آمریکا در دوران بعد از بردهداری، چهارچوبی قانونی برای برابری همه به وجود آورده بود که در عمل اجرا نشد. طبیعت دموکراتیک جامعه آمریکا به کینگ و پیروانش امکان آزادی اجتماعات را میداد. بر خلاف رسانههای مخالف ایالات جنوبی که تمایلی به دادن تریبون به کینگ برای گسترش افکارش نداشتند، رسانههای ملی از اهداف او طرفداری میکردند.15
پیام و مخاطب
از زمان برگزاری نخستین مبارزه برای حقوق مدنی در مونتگمری آلاباما در سال ۱۹۵۵، کینگ همواره بر برابری همه نژادها، چه در اتوبوسی در آلاباما، چه در رستورانی در جورجیا و چه در غرفه رایگیری در میسیسیپی تاکید داشت. علاوه بر آن، صرف نظر از موضوع و مکان، کینگ تمام تلاش خود را معطوف به جا انداختن روشهای مبارزات بدون خشونت، از جمله بایکوت اقتصادی در سطح شهر، تحصن، سخنرانی و راهپیماییهای عمومی کرد. علاوه بر تاکتیکهای بسیج تودهها، کینگ از کاریزما و تبحر خود در سخنرانی برای مبارزه با جداسازی نژادی هم بهره فراوان گرفت. سخنرانی معروف او «رویایی دارم» که در سال ۱۹۶۳ در راهپیمایی واشنگتن ایراد شد، به عنوان یکی از بهترین سخنرانیها در تاریخ آمریکا باقی ماند.
کینگ ماهرانه پیامش را با توجه به مخاطبین طراحی میکرد. به عنوان یک متحد در جنبش «بشارت برای عدالت اجتماعی» بنا بر شرایط، میتوانست خشن، روان، فاضل، سخنور، عامی و حتی شهوت ران (بدون اینکه واقعا باشد)، دمدمی مزاج و یا ریاکار باشد.16 «جاناتان ریدر» یکی از بیوگرافینویسان بیشمار کینگ میگوید «او توانایی مانور غیرمعمولی بین مفاهیمی چون سیاه و سفید و سایر هویتها دارد و میتواند به راحتی با مخاطبین همدلی کند. میکوشد بنا بر طبع مخاطبین صحبت کند و خط بین آنها را حتی از نظر اعتقادی کمرنگتر سازد».17
کینگ در مونتگمری، واکنشهای لازم علیه زندانی کردن غیرقانونی رزا پارکس را سازمان داد. کینگ بایکوت تمام وسایل نقلیه عمومی در سطح شهر را رهبری کرد. تا زمان اصلاح قوانین تحقیرآمیز، سیاهان سوار شدن اتوبوسها را تحریم کردند. درخواستهای بایکوتکنندگان بسیار معتدل بود. آنها حتی در خواست لغو جداسازی را نکردند و تنها خواستار رفتاری مودبانه در اتوبوسها و نیز استخدام رانندگان سیاهپوست برای مسیرهایی که عمدتا مسافران آن را سیاهان تشکیل میدادند، شدند. دیگر خواسته آنها، رعایت حق تقدم برای سرویس دادن بود ولی خواستار تغییر در اختصاص دادن صندلیهای جلو برای سفیدپوستان و صندلیهای عقب برای سیاهپوستان نشدند.18 بایکوت با حمایت شدید جامعه سیاهان روبرو شد و به دلیل آنکه اکثریت مسافران حمل و نقل عمومی را سیاهان تشکیل میدادند، درآمد سرویس اتوبوسرانی به شدت کاهش یافت. بایکوتکنندگان با جریمه، بازداشت و حملات فیزیکی روبرو شدند اما سرانجام درسیزدهم نوامبر ۱۹۵۶، دادگاه فدرال آمریکا، قوانین جداسای نژادها در اتوبوسها را خلاف قانون اساسی تشخیص داد و سرانجام بایکوت اتوبوسها در مونتگمری آلاباما پس از یک سال به پایان رسید.19
هشت سال بعد در مارس ۱۹۶۳، کینگ و «کنفرانس رهبری مسیحیهای جنوب» مبارزهای برای پایان دادن به جداسازی در بیرمنگام آلاباما سازمان دادند و امیدوار بودند که نتایج مونتگمری را تکرار کنند. در این مبارزه کینگ به جای تمرکز به موضوعاتی مشخص مانند حمل و نقل عمومی، خواستار پایان دادن به سیاستهای اقتصادی در بیرمنگام شد. به دلیل آنکه این سیاستها، جداسازی نژادی و تبعیض علیه آمریکاییهای آفریقاییتبار را ترویج میکردند. کینگ میدانست که برای این مبارزه، کنشهای مدنی شدیدی مورد نیاز است و به همین دلیل، مبارزه بیرمنگام را تهاجمیتر از مبارزات قبلی، سازمان داد. این مبارزه بعدا به نام «پروژه سی» خوانده شد. کینگ و همرزمانش در فعالیتهای مدنی اقدام به بایکوت اقتصادی کسب و کارهایی کردند که نژادهای دیگر را استخدام نمیکردند و جداسازی در تاسیسات خود را پایان نداده بودند. همزمان در سطح شهر، اقدام به یک سری راهپیمایی و تحصن صلحجویانه در کتابخانهها و رستورانهایی نموده که میدانستند منجر به بازداشت فعالین حقوق مدنی خواهد شد. کینگ این استراتژی را اینگونه توضیح داد «هدف از کنشهای مستقیم این است که آنچنان شرایط را بحرانی کنیم تا آنها ناچار شده و درهای مذاکره را بگشایند.»20
پلیس بیرمنگام در واکنش به اعتراضات، نه تنها تعداد زیادی از فعالین بدون خشونت را بازداشت کرد بلکه با باتوم، سگ و ماشینهای آبپاش نیز حمله نمود. کینگ که در مراحل مقدماتی «پروژه سی» بازداشت شده بود، فرصت مناسبی به دست آورد تا در زندان نوشته معروف «نامهای از زندان بیرمنگام» را بنویسد. در این نامه او عنوان میکند که به حقوق مدنی واقعی، نمیتوان بدون کنشهای مستقیم بدون خشونت و نافرمانی مدنی دست یافت. همچنین مینویسد «بیعدالتی در هر کجا باشد، تهدیدی برای عدالت در جاهای دیگر است» و این توصیه را مطرح میکند که «هر کسی مسئولیت اخلاقی دارد که قوانین ناعادلانه را رعایت نکند.»21 این نامه که بعدها در نشریهها و کتابهای مختلف انتشار یافت، از بهترین نمونه آثار نوشته شده توسط فعالین مدنی در تاریخ آمریکا است. نامه و «پروژه سی» سبب شدند که تا پایان بهار ۱۹۶۳ دست آوردهای مهمی در بیرمنگام حاصل شود، بسیاری از تبعیضات در بیرمنگام از بین رفت و جداسازی نژادی در شهر، به نحو مشخصی کاهش پیدا کرد.22
چند ماه پس از پایان کمپین بیرمنگام، کینگ به طور جدی مشغول سازماندهی راهپیمایی تاریخی ۲۸ اوت واشنگتن، برای اشتغال و آزادی شد. هدف سازماندهندگان برجسته کردن وضعیت آمریکاییهای آفریقاییتبار در جنوب بود. اگرچه برای آنکه جمعیت بیشتری را جذب کنند، آن را تحت عنوان حقوق مدنی و سازمانهای کارگری و مذهبی سازمان دادند و دامنه پیام را از حقوق مدنی سیاهان گستردهتر کرده و مسائل کارگری جهانی را نیز در آن گنجاندند. راهپیمایی به نوعی هویت خود را پیدا کرد و نقطه اوج آن تجمع ۲۵۰ هزار نفر در مقابل بنای یادبود لینکلن بود که سخنرانی اصلی آن را کینگ به عهده داشت. کینگ با الهام از انجیل و بیانیه استقلال امریکا امید خود را برای هماهنگی نژادها و نوید برابری در ایالات متحده بازگو کرد. «رویایی دارم که روزی این مملکت به پا خواهد خواست و بر مبنای اعتقادات واقعی خود خواهد زیست. ما این حقایق را بدیهی میدانیم که همه مردم یکسان خلق شدهاند. اکنون زمان آن است که مملکت خود را از شنهای روان بیعدالتی نژادی بیرون بکشیم و به صخرههای استوار برادری ببریم. اکنون زمان آن است که عدالت را به صورت واقعیتی برای همه فرزندان خدا در بیاوریم.»23
سخنرانی کینگ با کف زدن و تحسین بیش از انتظار جمعیت حاضر روبرو شد. آمریکاییها در سراسر کشور نیز از این سخنرانی استقبال کردند. موفقیت این راهپیمایی سبب شد که قوانین مهمی در مورد حقوق مدنی تصویب گردد. مانند قانون حقوق مدنی در سال ۱۹۶۴ و قانون حق رای ملی در سال ۱۹۶۵ که قانونا به جداسازی در سراسر کشور پایان داد. در حالی که تصویب قانون مدنی، رویای کینگ را به واقعیت نزدیکتر کرده بود، هنوز برای پیادهسازی آنها در سطح جامعه کارهای زیادی باید انجام میشد. کینگ سه سال بعد را به نحو خستگیناپذیری، صرف رسیدن به این هدف کرد. کینگ به خاطر تلاشهای فوقالعاده خود برای لغو تبعیض نژادی، جایزه صلح نوبل را به دست آورد و برای سالهای ۱۹۶۳ و ۱۹۶۴ به عنوان مرد سال مجله تایم برگزیده شد. پس از مرگش، مدال افتخار رئیسجمهوری در سال ۱۹۷۷ و مدال طلای کنگره در سال ۲۰۰۴ به او تعلق گرفت. یک روز از سال به نام مارتین لوتر کینگ نامگذاری شده و آن روز تعطیل ملی میباشد. او جوایز بیشمار و معتبر ملی و بینالمللی را نیز کسب نموده است.
فعالیتهای فراگستر
کینگ با دقت پیام و نقش خود را شکل میداد تا بتواند حمایت سازمانهایی را در داخل آمریکا به دست آورد که در غیر این صورت از او حمایت نمیکردند.
او اغلب از نکات فرهنگی که برای مخاطبین آشنا بود به عنوان مرجع استفاده میکرد و فرقی نمیکرد که مخاطبین سیاه، سفید، سکولار و یا مذهبی باشند.24 به عنوان مثال در کنگره یهودیان آمریکا، گفت «مردم مرا، با زنجیر به اینجا آوردند، مردم شما، از زنجیرهایی که در اروپا برایشان ساختند فرار کردند. اتحاد ما ناشی از قرنها مبارزه مشترک است. نه تنها برای این که خودمان را از شر بردگی خلاص کنیم بلکه ظلم و ستم به مردم را نیز ناممکن سازیم.»25
کینگ برای به دست آوردن حمایت مورد نیاز در بعضی موارد، مجبور بود که مصالحه کند. او در جریان راهپیمایی واشنگتن، نقش مهمی در کمرنگتر کردن انتقاد از دولت داشت.26 راهپیمایی اصلا برای محکوم کردن دولت فدرال به علت شکست در درک نیازها و نگرانیهای سیاهان، سازمان داده شده بود ولی به درخواست جان کندی، کینگ، دیگر سازماندهندگان را متقاعد کرد، کمتر تهاجمی عمل کنند.27 این تغییر لحن، سبب انتقاد بعضی، ازجمله «مالکوم ایکس» شد که ضمن رد این مراسم از آن به عنوان «مضحکه در واشنگتن» نام برد.28 ولی این امر روابط فعالین با دولت را بهبود بخشید و سریعا به تغییرات اساسی انجامید.29
در چهارم آوریل ۱۹۶۸، کینگ زمانی که در بالکن هتل خود در ممفیس تنسی ایستاده بود، ترور شد. سفر او برای حمایت از حقوق کارگران سیاهپوست بخش بهداشت بود. مرگ او منجر به آشوب و ناآرامی در سراسر کشور شد اما جنبش حقوق مدنی از خط خارج نشد و کماکان به مبارزه برای برابری سیاهان ادامه داد. دهها سال پس از ترور کینگ، فعالین مدنی، برای پایان دادن به تبعیض نژادی در آمریکا مبارزه کردند. کار آنها بر مبنای میراث ارزنده کینگ و عمدتا به روش بدون خشونت بود و علیرغم مخالفت بیرحمانه، توانستند قوانین تبعیضآمیز را از بین برده و کشوری بسازند که بر برابری و عدالت بنا شده باشد.
خبرها و مقاله ها
” جنبش حقوق مدنی آمریکائی های آفریقائی تبار (1968 -1955 ) ویکی پدیا 25 مارچ 2010
دیویس ،رونالد ” آداب نژادی : آداب و رسوم نژادی و قواعد رفتار در آمریکای جیم کرو”
” هوم پیج ” جنبش حقوق مدنی جان بازان 14 آپریل 2010
” هوم پیج” مارتین لوترکینگ جونیور، انستیتوی تحقیقات و آموزش 14 آپریل 2010
” رویائی دارم” سخنوری در آمریکا” 14 آپریل 2010
” من سرزمین موعود را دیده ام” تایم اول ژانویه 2006
لینگ پیتر جی ” روش رهبری مارتین لوترکینگ تاریخ بی بی سی 1 آپریل 2003
” مارتین لوترکینگ جونیور” ویکی پدیا 13 مارچ 2010
کتاب ها
برنز، استوارت. سپیده دم آزادی : بایکوت اتوبوس مونتگمری. آمریکا . دانشگاه کارولینای
شمالی 1997
فریدمن راسل . رهروان آزادی. داستان بایکوت اتوبوس مونتگمری آمریکا هالیدی هاوس
2006
نوجیم، مایکل جی.” گاندی و کینگ: قدرت مقاومت بی خشونت” وست پورت سی.تی. پریجر 2004
شریل فیبس.” بایکوت اتوبوس مونتگمری: تاریخچه و راهنمای مرجع” سانتا باربارا ای بی سی 2009
ریدر جاناتان” کلام پروردگار با من است: عمل کرد درست مارتین لوتر کینگ” کمبریج . هارواردپرس 2008
ویدیوها
مارتین لوتر کینگ ” رویائی دارم” یوتیوب
مرگ مارتین لوترکینگ ،اعلام رابرت کندی درایندیانا یوتیوب
پانوشت
1-“براون علیه هیئت آموزش:درباره پرونده”بنیاد براون 11 آپریل 2004
2-والش فرانک (2003)بایکوت اتوبوس در مونتگمری گارث استیونس میلواکی ص 24
3-بارنز بروکس “از حاشیه نویسی تا شهرت درتاریخ حقوق مدنی”نیویورک تایمز 25 نوامبر 2009
4-کینگ مارتین لوتر،کلیبورن کارسون،رالف لوکر،پنی.ای.راسل(1992)نوشته های مارتین لوتر کینگ نشریه دانشگاه کالیفرنیا ص9
5-ماربل مانینگ،لیت مولینگز (2000 ) “نگذارید کسی ما را بازی دهد، صدا های مقاومت اصلاحات و تجدید : گلچینی از امریکائی های افریقائی تبار” رومن ولیتل فیلد ص 392 –
391
6- فردریک دولینگ (1986 ) دیدن سرزمین موعود ، چهره زائرانه مارتین لوتر کینگ نشریه دانشگاه مرسر . ص 150
7-لیندا فولر ( 2004)” روزهای ملی/ راه های ملی، جشن های تاریخی، سیاسی و مذهبی در دنیا” انتشارات گرین وود ص 314
8- ماربل
9- لینگ پیتر جی ” روش رهبری مارتین لوتر کینگ ” تاریخ بی بی سی 1 آپریل 2003
10- کینگ ص 136 – 135
11- همان
12- ” بیو گرافی ” مرکز کینگ
13- تیو هریس – اتان جی: تولی. جی پودا : ریچارد گید پادرز، سوزان روزنفلد. اف بی آی راهنمای مرجع جامع گروه انتشارات گرین وود 1999 ص 123
14- کتز، نیک ( 2005 )” روزهای قضاوت، لیندونت پیتر جانسون مارتین لوتر کینگ و قوانینی که آمریکا را تغییر داد “کتاب های هیتون می فین ص 247
15- کینگ : نامه ای از زندان بیرمنگام 45 سال بعد ” مجله هارپر” آپریل 2008
16- نوهاس ، ریچارد، جان” یاد آوری های درست و غلط از مارتین لوتر کینگ ” فرست
تینگ 2008
17- ریدر،جاناتان”کلام پروردگاربامن است:عملکرد درست مارتین لوتر کینگ کمبریج،نشریه هاروارد 2008
18-فریدمن،راسل.” رهروان آزادی داستان بایکوت اتوبوس مونتگمری” آمریکا، هالیدی هاوس 2006
19- همان
20- گارو دیوید جی” حمل صلیب: مارتین لوتر کینگ و کنفرانس رهبری مسیحی های جنوب ( کلاسیک های جاودانه ) نیویورک کلاسیک های جاودانه هارپر چاپ 2004
21- ” نامه ای از زندان بیرمنگام” بیتس نو 2001
22- هارل ، دیوید، ادوین: ادوین. اس. گاستاد. راندل . ام . میلر جان . لی بولز. راندل برنت وودز. سالی فورمن گریفین 2005 در سر زمین خوب . تاریخ مردم آمریکا جلد دوم انتشارات اردنانز ص 1055
23-مارتین لوتر کینگ ” رویائی دارم” سخنوری در آمریکا 25 مارچ 2010
24- ریدر 290
25-کینگ مارتین لوتر. نوشته های مارتین لوتر کینگ جلد پنجم : نماد جنبش ژانویه 1957 دسامبر 1958 کلیبورن کارسون . سوزان کارمن. آدرین کلی ، ویرجینیا شاردن، کی ران تیلور. نشریه دانشگاه برکلی 2000 ص 407
26-شلزینگر ، آرتور ، مایر ” دوره رابرت کندی ” نیویورک هاوتون می فین . هرکورت 2002
27- همان
28- بوگز، گراس . لی” زندگی برای تغییر یک زندگی نامه ” مینیا پولیس نشریه دانشگاه مینه سو تا 1998
29- همان
برگرفته از تارنمای :توانا