درباره سوسیال دمکراسی (۶) – گفتگوی رادیو پویا بامنوچهر صالحی

منوچهر صالحی درباره سوسیال دمکراسی (۶) مصاحبه با رادیو پویا پرسش هفتم: چگونه می‌توان رشد تفکر سوسیال دمکراسی، یعنی رشد یک دمکراسی اجتماعی هم‌راه با یک دولت رفاهی را تقویت و تسریع کرد؟ در این رابطه نسخه‌ای وجود ندارد که بتوان آن را پیشاپیش تجویز کرد، زیرا به‌خاطر توفیر‌‌هائی که

پیدایش و تحول اقتصاد سیاسی

ماکس وبر چنین باور دارد که تکامل و توسعه‌ی اقتصادی از طریق تکامل داخلی نظام‌ها و ادوار خاص اقتصادی تعیین می‌شود، ‌و نه آنطور که پاره‌ای از مخالفان ادعا می‌کنند، به وسیله‌ی عکس‌العمل متقابل نیروهای تولیدی و روابط تولیدی. به عقیده‌ی زومبارت و وبر تکامل و توسعه اقتصادی سرمایه‌داری ناشی از دگرگونی در قوای ذهنی و فکری نظام فئودالی بود و نه به سبب رشد تضاد بین روابط تولیدی و نیروهای تولیدی فئودالیزم. بدین ترتیب زومبارت و وبر تغییرات در قوای ذهنی و فکری را مقدم بر پیدایش وجه تولید سرمایه‌داری می‌دانند. البته آنها چهارچوب اقتصادی- اجتماعی چنین گرایش‌های ذهنی‌ای را فراموش نمی‌کنند. اما آن‌چه که از نظر آنها اهمیت تعیین‌کننده‌ای دارد خود این گرایش‌هاست و نه چهارچوب اقتصادی اجتماعی آنها. مبنای باور این دو متفکر برپایه‌ی تجریدی است که از «روح عصر اقتصادی» به عمل می‌آورند.

درباره سوسیال دمکراسی – منوچهر صالحی – مصاحبه با «رادیو پویا»

در جامعه فئودالی اروپا پیشه‌ورانی که در شهرها می‌زیستند، تولیدکننده ابزارهای صنعتی بودند. نخستین کشور اروپائی که توانست از جامعه فئودالی به جامعه سرمایه‌داری گام نهد، انگلستان بود. این روند به تدریج سبب نابودی پیشه‌وران شهرنشین شد، زیرا کالاهای دست‌ساز آن‌ها نمی‌توانستند با تولیدات ماشینی کارخانه‌های صنعتی که در آغاز روند رشد خود بودند، رقابت کنند. در آلمان این روند ۱۰۰ سال دیرتر تحقق یافت و با صنعتی شدن جامعه آلمان، بیش‌تر پیشه‌وران این کشور هستی اجتماعی خود را از دست دادند و آن گونه که مارکس[2] و انگلس[3] در «مانیفست کمونیست» اشاره کردند، پرولتریزه شدند، یعنی از قشر میانی به قشر پائینی جامعه سقوط کردند.

آمریکای ترامپ، وال‌استریت و بیگاری‌‌کشی بر مبنای بدهی

• جرمی اسکیهیل از مجله‌ی اینترسپت گفتگو با هاروی را با اشاره به این که همین حالا تحقیق و تفحص ویژه‌ای درباره‌ی ساخت‌و‌پاخت ترامپ با روس‌ها در جریان است، با این پرسش آغاز می کند که سر و کله‌ی ترامپ از کجا پیدا شد؟ چه چیزهایی باعث شد ترامپ صاحب قدرت و ساکن کاخ سفید شود؟ در این تحول چه عواملی مهم‌تر هستند؟

رویکردهای فیلسوفان سیاسی به انقلاب و رفورم

شکست دیوار آهنین و فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و کشورهای سوسیالیستی، یک پیروزی برای سیستم لیبرالیستی بازار آزاد اجتماعی در چهارچوب دمکراسی قلمداد شد. تا حدی که فرانسیس فوکویاما در سال ۱۹۹۲ پایان تاریخ را در این مفهوم اعلام کرد، که لیبرالیسم به عنوان یک سیستم سیاسی و اقتصادی برندۀ نهایی است. البته پایان تاریخ، پایان انقلاب نبود. در کشورهای دمکراتیک، ایدۀ انقلابی نرم و مسالمت آمیز برای آزادی و عدالت اجتماعی همچنان زنده است. علاوه بر این، حرکت های اجتماعی در کشور های عربی و همچنین در اوکرایین در سال های اخیر نشان دادند که انقلاب همچنان به عنوان یک ابزار اجتماعی، نقش سیاسی مهمی‌ دارد. به همین دلیل، تئوری انقلاب و انتقاد و ارزیابی دقیق آن همچنان اهمیت دارد.

سیمون وی، بازمانده‌ی هولوکاست و مبارز حقوق زنان

مانند بسیاری از بازماندگان اردوگاه‌های مرگ، سیمون وی هم هرگز پنهان نکرد که آن ماه‌های طولانی اسارت در آشویتس-برکناو بیشترین تأثیر را بر تمام عمر او گذاشته‌اند. او در زندگی‌نامه‌اش، که در سال ۲۰۰۹ منتشر شد، نوشته بود: «فکر می‌کنم وقتی زمان مرگم برسد، تنها چیزی که در ذهنم نقش ببندد خاطرات هولوکاست است.» برخلاف بعضی از بازماندگان، سیمون وی ترجیح داده بود که خال‌کوبیِ یادگارِ آشویتس بر روی بازوی چپش (شماره‌ی ۷۸۶۵۱) را نگه دارد. پیر فرانسوآ، پسر سیمون وی، می‌گوید: «بعضی از بازماندگان ترجیح می‌دهند خال‌کوبی‌ای را که نازی‌ها روی بازوی آن‌ها زده بودند پاک کنند، تا بتوانند زندگی جدیدی را از سر بگیرند. بعضی‌ها اما تصمیم می‌گیرند تا هر روز با خاطرات‌شان مواجه شوند و از یاد نبردند. مادر من از گروه دوم بود. تابستان‌ها که بازوهایش زیر آستین لباسش پنهان نبود، شماره‌‌ی خال‌کوبی‌اش را واضح‌تر از همیشه می‌توانستیم ببینیم.»

درباره سوسیال دمکراسی (۲) مصاحبه منوچهر صالحی با رادیو پویا  

در بخش دوم گفتگوی رادیو پویا با منوجهر صالحی می خوانیم:
ادعا شده است که «بشریت هنوز با مشکلات فراوانی در زمینه تأمین خواست‌های اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی‌ خود مواجه است.» اگر به امکاناتی که اکنون در جهان یت جهان برابر بود با ۷٫۶ میلیارد تن. اگر ثروت تولید شده را بین این جمعیت تقسیم کنیم، در آن صورت سهم هر کسی برابر بود با ۱۰۴۳۱ دلار در سال. به‌عبارت دیگر، هر کسی می‌توانست در روز بیش از ۲۸ دلار هزینه کند. اما واقعیت آن است که در هر روز بیش از ۱۵۰۰۰ کودک در جهان از گرسنگی می‌میرند. بیش از ۱٫۴ میلیارد انسان در روز باید با پولی کم‌تر از ۱٫۲۵ دلار زندگی کنند. هزینه زندگی روزانه‌ی بیش از ۲٫۵ میلیارد انسان کم‌تر از ۲٫۵ دلار در روز است. بنا بر این آمار می‌بینیم اگر ثروتی که در سال ۲۰۱۷ در جهان تولید شده است، عادلانه تقسیم شود، همه انسان‌ها می‌توانند از رفاء خوبی برخوردار گردند و نه کسی باید گرسنه بماند و نه زیر خط فقر زندگی کند. اما مشکل آن است که برخی از کشورهای جهان بسیار بیش‌تر از دیگر دولت‌ها ثروت تولید می‌کنند و در نتیجه هر چند در کشورهای پیش‌رفته سرمایه-‌داری ثروت تولید شده عادلانه تقسیم نمی‌شود، اما مردم این کشورها از رفاء بسیار بیش‌تری برخوردارند.وجود دارد، بنگریم، درمی‌یابیم که هیچ‌گاه در تاریخ جهانی بشریت از چنین امکانات اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی شگرفی برخوردار نبوده است. به‌طور مثال در سال ۲۰۱۷ ثروتی که در جهان تولید شد، برابر بود با ۷۹۲۸۱ میلیارد دلار.

!سوسياليسم دمکراتيک شالوده آرمانی سوسيال دمکراسی است

گفتگو بادکترمهرداد پاینده برگرفته از سایت ” حزب سوسیال دموکرات ایران” در آلمان دم از سوسیالیسم دمکراتیک زدن ولی به ریشه های تاریخی آن اشاره نکردن، اگر برای جعل تاریخ نباشد، ناشی از ناآگاهی تاریخیست. به هر حال سوسیالیسم دمکراتیک نه تنها در تقابل با سوسیال دمکراسی نیست، بلکه با

چامسکی: مسئولیت روشنفکرها

چامسکی هنوز تعریف خود از «روشنفکر» را تعریف درستی می‌داند: «روشنفکر این موقعیت و امتیاز را دارد که دروغ‌های دولت را افشا کند. واکنش‌ها را در رابطه با کنش، وقایع و انگیزه‌های پشت پرده بررسی و تحلیل کند. دست‌کم در غرب، در کشورهایی که آزادی سیاسی امکان دسترسی به اطلاعات و آزادی بیان را می‌دهد گروهی از افراد چنین قدرتی را دارند.