محمودعاشوری-
قسمت اول:
شکست رفرم ،
انقلاب همان دگرگونی و زیر و رو شدن یک سیستم میباشد که میتواند سیاسی، فرهنگی اجتماعی، اقتصادی و یا مجموعه از دو و یا هر سه آنها باشد
هدف انقلاب سیاسی تغییر حکومت، انقلاب فرهنگی و اجتماعی تغییر ارزشها و باورهای و اقتصادی تغییر اساسی در ساختار اقتصادی جامعه و شیوه تولید میباشد
انقلاب سیاسی وقتی بوقوع می پیوندد که روبنای سیاسی جامعه قدرت تطبیق و همخوانی با زیربنای جامعه را ندارد و راه رفرم و اصلاح روبنا که ممکن است در این انطباق موثر افتد به دلایل مختلف با شکست مواجه شود
در حین برسی دلایل شکست رفرم در جمهوری اسلامی از مثال قابل دسترس تجربه ۸۸ استفاده میکنم. اگر چه ما به این نتیجه رسیده ایم که استراتژی رفرم در ایران با شکست مواجه شده است، اما برسی این تجربه گرانبهای تاریخی و در دسترس، ما را در درک این مهم کمک میکند که آیا انقلابی در پیش است یا نه؟ اگر جواب مثبت است، آیا جبهه سوسیال دمکراتها برای آن آمادگی دارد یا نه؟
سه عامل اساسی که در پیروزی و یا شکست رفرم نقش اساسی دارند عبارتند از
الف- آمادگی سیستم برای پذیرش رفرم و یا مجبور کردن آن به این آمادگی.
ب – وجود رهبری مناسب برای رفرم
ب – مردمی که خواهان این تغییر و یا رفرم هستند
وقتی از آمادگی سیستم برای پذیرش رفرم صحبت میکنیم منظورمان عدم توانایی سیستم برای ادامه حکومت میباشد. یعنی سیستم توانایی حل بحرانهای اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی ناشی از این عدم همخوانی را ندارد. آن همچنین توانایی خود را برای سرکوب دراز مدت و سیستماتیک از دست داده است. در چنین موقعیتی نیروهای رژیم از انسجام و انگیزه بالایی برای ادامه سرکوب برخوردار نیستند
در خیزش ۸۸ ما دیدیم که این انسجام در بالای سیستم ( رهبری، شورای نگهبان، مجلس خبرگان، دستگاه قضایی و مجلس و دولت) و همچنین بدنه سیستم ( سپاه، بسیج و لباس شخصیها) وجود داشت. این انسجام بدلایلی که در ذیل میآید از هم نپاشید
در حقیقت پروسه رفرم پروسه ای طولانی و دامنه دار است که عوامل متعدد آن باید با هم مورد برسی قرار گیرند. مثلا انسجام حاکمیت در اوایل جنبش رفرم با اواسط و آخر آن کاملا متفاوت میباشد. این بهم پیوستگی و مقاومت و سرسختی نیروهای رفورمیستی در اهداف خود است که انسجام و مقابله حکومت را به چالش میکشد و کم کم آنها را به تحلیل میبرد. عامل انسجام حکومت در سرکوب خیزش ۸۸ در یک رابطه غیر مستقیم با اهداف رهبری رفرم و استقامت آن در این اهداف قرار داشت. خصوصیات رهبری رفرم در به انجام رسانیدن موفق آن از اهمیت فوقالعاده ای برخوردار است. بنظر من این خصوصیات عبارتند از
الف- پایبندی به اهداف رفرم
ب- خوشنام بودن
پ- ارتباط ارگانیک با مردم
اهداف رفرم همان اهداف انقلاب میباشد اما از راهی دیگر. اینک ببینیم اهداف رهبران خیزش ۸۸ چه چیزهایی بودند. اهداف عنوان شده آنها در یک جمله رسیدن به دوران طلایی امام بود. حداقل اهداف رهبران خیزش بایستی شکستن سد ولی فقیه و جدا کردن مذهب از حکومت میبود. این عدم همخوانی بین اهداف رهبران خیزش و اهداف مردم خیلی سریع تنها چند روز بعد از شروع خیزش در شعارها و عمل مردم در خیابانها به نمایش گذاشته شد. آنها با صدای بلند برای چندمین بار به همه اعلام کردند به هیچ چیزی کمتر از سرنگونی کامل حکومت اسلامی قانع نخواهند شد. اهداف رفرم و مردم در تضادی اساسی با رهبری و اهداف اعلام شده آنها قرار گرفت این تضاد با کنار کشیدن رهبران از خیزش و تنها گذاشتن مردم حل شد. بنظر من اگر حتی ۲۰ درصد از رهبران خیزش رهبری حقیقی و مردمی ( حتی مقداری همخوانی با اهداف واقعی مردم) بود، میتوانست با ادامه فراخوان ها اتوریته رهبری خود را فراگیر کرده و رفرم را به پیش ببرد. اما متاسفانه صد در صد رهبری خیزش در دست اصلاح طلبان بود. در نتیجه در اواسط خیزش وقتی رهبری پیشروی سریع رفرم را مشاهده کرد و آن را با اهداف خود در تضاد دید کنار کشید و خانه نشین شد. عدم همخوانی اسلام سیاسی از هر نوع آن ( خمینی، بازرگان، شریعتی) با اهداف رفرم ( برقراری یک رژیم سکولار و دمکرات) منتج به شکست خیزش ۸۸ شد. نتیجه ای که حدس آن از همان اوائل خیزش کار چندان مشکلی نبود. در ارتباط ارگانیک قرار داشتن پایبندی به اهداف رفرم یعنی خصوصیت اول رهبری با خواستهای اساسی مردم یعنی خصوصیت سوم رهبری همان شهامت دیدن اهداف واقعی جنبش مردم میباشد. در ارتباط مستقیم بودن با مردم رشد و نمو و تغییر و هماهنگ کردن خود با خواستها و اهداف مردم همان شم سیاسی است که رهبری سیاسی باید از آن برخوردار باشد.هماهنگ کردن و صیقل دادن افکار، عقاید و اهداف خود با واقعیات جامعه و بیرون آمدن از پوسته ایدئولوژیک خود ساخته تنها در ارتباط با مردم حاصل میشود. در همین ارتباط ارگانیک است که به خصوصیت دوم رهبری که همان خوشنام بودن است می رسیم. یک رهبری همراه با مردم در طول مبارزه اشتباه میکند اما خیانت نمیکند. رهبران ۸۸ از سردمداران اصلی سرکوب دهه ۶۰ بودند. هیچ سابقه خوشنامی در مبارزه سیاسی خود نداشتند. خوشنامی نه تنها از نظر فضائل اخلاقی و یا انسانی بلکه از نظر عمل و سابقه سیاسی
تا اینجا به این نتیجه رسیدیم که چون تلاشهای رفورمیستی برای جواب دادن به معضلات مختلف جامعه ایران به دلایل مختلف با شکست مواجه شده، حل این معضلات تنها از راههای دیگری میتواند جواب بگیرد