انقلاب آتی مردم ما به کدام سو میرود؟ محمود عاشوری . قسمت یازدهم ، عمل انقلابی این آخرین بخش از این نوشته میباشد که به سه قسمت تقسیم شده است و به تعریف عمل انقلابی، رابطه عمل انقلابی با تئوری انقلاب و جامعه و نهاد انقلابی می پردازد. در این قسمت به تعریف عمل انقلابی و رابطه آن با تئوری انقلاب میپردازم عمل انقلابی در عرصه سیاست رفتاری است فردی یا جمعی، سازمانیافته یا سازمان نایافته که هدف خود را سرنگونی سیستم سیاسی موجود قرار دهد. در نگاهی سطحی و کلی این تعریف خیلی ساده، گویا و کامل است اما وقتی در جامعه برای تعیین استراتژی و تاکتیک مبارزه توسط یک نهاد سیاسی آن را مورد تجزیه و تحلیل قرار میدهیم میبینیم که دارای پیچیدگی های فراوانی است برای روشن شدن منظورم ابتدا چند پرسش را مطرح میکنم آیا اعتقاد به مبارزه مسلحانه در موقعیت کنونی عملی انقلابی است؟ آیا برداشتن روسری توسط یک زن در بیرون از خانه عملی انقلابی است؟ آیا اصولا عمل انقلابی بدون نهاد انقلابی معنی دارد؟ دعوت به اعتصاب توسط یک نهاد صنفی عملی انقلابی است؟ آیا اعلام بیانیه ۱۴ نفر عملی انقلابی است؟ آیا عصیان دی ماه ۹۵ و آبان ماه ۹۸ اعمالی انقلابیند؟ آیا اعتقاد به تغییر حکومت اسلامی به حکومتی سکولار و دمکرات عقیده ای انقلابی است؟ آیا رقصیدن و آواز خوانی یک زن در یک پیاده رو در ایران عملی انقلابی است؟ برای جواب دادن به این سوالات و احیانا سوالاتی دیگر در اینجا به موشکافی رابطه عمل انقلابی و تئوری انقلاب میپردازم
عمل انقلابی و تئوری انقلاب تئوری انقلاب بایستی جوابگوی اکثر سوالات مربوط به عمل انقلابی باشد. تمام جنبشهای اجتماعی که به انقلاب اعتقاد دارند چارچوب ها و معیارهای خاص خود را برای انقلابی خواندن یک عمل سیاسی دارند. جنبش اسلام سیاسی چه از نوع داعشی، چه طالبانی چه حزب مؤتلفه آن معیار خود را دارند. در این جنبش کشتن یک انسان کافر، سنگسار یک زن و گردن زدن مخالفان اموری انقلابیند. این جنبش برای سرنگونی و گرفتن قدرت هیچ محدودیتی برای عمل خشونت آمیز ندارد. بمب گذاری انتحاری در مجامع عمومی، آتش زدن سینما رکس همراه با تماشاچیان داخل آن، سربریدن یک پیرزن در کلیسا همه اعمالی انقلابیند. استفاده از چماق و دشنه در خیابان برای بیرون راندن حریف جهت تثبیت قدرت همه اعمالی انقلابیند. برای ماندن در قدرت معیار عمل انقلابی آنها سبعیت هر چه بیشتر و آخرین حد وحشی گری در جامعه میباشد. کشتن بیش از ۱۵۰۰ نفر در یک تظاهرات مسالمت آمیز و سرنگونی هواپیمای مسافربری، اسید پاشی به یک صورت زیبا، تجاوز به دختران مبارز قبل از اعدام، اعدام بیش از ۴۵۰۰ زندانی سیاسی و ترورهای فراوان در خارج از کشور نمونه هایی از اعمال انقلابی جنبش اسلام سیاسی هستند برای جنبش مارکسیست انقلابی تصاحب کامل قدرت و نگهداری آن معیار انقلابی خواندن یک عمل میباشد. در این تئوری انقلابی حمله به یک پاسگاه ژاندارمری توسط چند چریک جدا از مردم برای تثبیت آلترناتیو چپ، منحل کردن مجلس موسسان و شعار تمام قدرت به شوراها برای حذف نیروهای رقیب و ترور نزدیکترین همرزمان و ایجاد اردوگاههای کار اجباری برای نگهداری قدرت همه اعمالی انقلابی محسوب میشوند معیارهای عمل انقلابی چه قبل از انقلاب، چه در زمان انقلاب قبل از تثبیت قدرت و چه بعد از تثبیت قدرت همه از ارزشها و اصول بنیادین جنبشی که آن عمل انقلابی را انجام میدهد سرچشمه میگیرند. یک عمل انقلابی به خودی خود از نظر ارزشی قابل ارزیابی نمیتواند باشد بلکه این ارزشهای جنبش وابسته به این اعمال هستند که بایستی مورد ارزیابی قرار گیرند. تصمیم برای یک عمل انقلابی توسط یک جنبش و در قله آن سازمان یا تشکل وابسته به آن نتیجه کار تئوریک طولانی و در نهایت به ماده تبدیل شدن تئوری انقلاب است. با دیدن یک عمل انقلابی توسط یک جنبش بدون خواندن داده های تئوریک آن کافی است به تمام ارزشها و اعتقادات و احیانا اهداف آینده آن پی برد. میزان اصلی برای پی بردن به ارزشهای یک جنبش انقلابی نه کتابها و باورهای آنها بلکه عمل انقلابی آنهاست. عمل انقلابی برای یک جنبش عظیم اجتماعی چکیده و قله تمام باورها و پرنسیب های بنیادی، نهان و آشکار آن جنبش میباشد
برای جنبش ما سوسیال دمکراتها عمل انقلابی چیست و معیار درآمده از تئوری ما کدامند؟ آیا اصولا در تئوری ما جایی برای انقلاب و عمل انقلابی وجود دارد؟ جواب این سوال برای من خیلی واضح و روشن است و اثبات آن اصلا کار مشکلی نیست. گره اصلی اما پیچیده تر از آن است که بتوان با اثبات یک تئوری به حل آن پرداخت. واقعیات تاریخی خیلی واضح به ما میگویند در همه جا سوسیال دموکرات ها در مقابل فاشیزم و استبداد بیشتر از اینکه تئوری انقلابی داشته باشند عمل انقلابی داشته اند. در هیچ زمان و مکانی سوسیال دموکرات ها در مقابل فاشیسم و دیکتاتوری های خودکامه رفرمیست نبوده اند. این عملها تا زمانی که حداقل هایی از ارزشهای آنها به هدف خود نرسیده اند ادامه یافته است. تئوری انقلاب و عمل انقلابی آنها زمانی کنار گذاشته شده که مطمئن شده اند که تئوری استبداد( از هر نوع آن) و فاشیزم دیگر توان سر بلند کردن ندارند. در هر زمان که خطر یکی از ایندو جامعه را تهدید کرده است چه در قدرت باشند چه نباشند به عمل انقلابی روی آورده اند. اکنون نیز چه کسی میتواند تضمین کند که فاشیزم هرگز بار دیگر در اروپا و آمریکا قدرت نمیگیرد؟ در این صورت آیا سوسیال دمکراتها دست روی دست میگذارند؟ برای ما سوسیال دموکرات های ایرانی خارج از کشور جواب دادن به این سوال که آیا تئوری سوسیال دموکراسی به عمل انقلابی اعتقاد دارد یا خیر البته کار خیلی سختی است. سختی آن بیشتر از اینکه تئوریک باشد به عمل ما برمیگردد اکثر ما از یک چپ انقلابی با معیارهای تجربه شده غلط گذشته آمده ایم و هر عبارتی که کلمه انقلاب در آن باشد خود به خود آن گذشته را تداعی کرده و در نتیجه آن را به کناری میگذاریم. کلمه انقلاب و انقلابی در افکار ما کاملا به یک ضد ارزش تبدیل شده است. عمل انقلابی عملی ضد انسانی و تند روی و ضد تمدن شمرده میشود. یعنی همان تجربه غلط چپ سنتی اکثر ما که در خارج از کشور زندگی می کنیم و احیانا با احزاب سوسیال دموکرات کشورهای خود فعالیت حرفه ای داریم، انقلاب را امری مربوط به گذشته و ارتجاعی میدانیم. امری که به تاریخ گذشته و کتابهای تاریخی تعلق دارد. سوسیال دموکرات های انقلابی گذشته را می ستایم و شجاعتهای انقلابی آنها را تحسین میکنیم و مانند بردگان مبارزی که بر علیه اربابان خود قیام کرده اند برای آنها هورا میکشیم. کار ما در ارتباط با انقلابات و انقلابیون سوسیال دمکرات گذشته شده است هورا کشیدن و تشکر از اینکه جامعه را از آن منجلاب بیرون کشیده و دموکراسی و آزادی و رفاه را برای ما به ارمغان آورده اند. همچون معامله گرانی که میخواهند بعد از یک معامله خوب در سود آن سهیم شوند. آنقدر در این جوامع حل شده ایم که تمام راه حل های ما انگار برای این جوامع هستند. حداکثر کاری که میکنیم برنامه ریزی برای بعد از سرنگونی است. اما این را نمیدانیم که برنامه کسی بعد از سرنگونی گوش شنوا خواهد داشت و عملی خواهد شد که اکنون در مقابل فاشیزم بایستد و اگر لازم شد انقلابی عمل کند. زندگی آرام ما در خارج از کشور و حداکثر خو گرفتن به جلسات گفتگو درباره بعد از سرنگونی اکثر ما را از جنبش انقلابی کنونی در داخل و اعمال انقلابی گسترده فردی و جمعی آنها جدا نگه داشته است. کنار گذاشتن تئوری انقلاب به دنبال خود کنار زدن عمل انقلابی را بهمراه دارد. عمل انقلابی که از ارزشهای انسانی سوسیال دموکراسی برمیخیزد. بدون تئوری انقلابی ما نمیتوانیم از عمل انقلابی نوید افکاری حمایت کنیم. بدون تئوری انقلابی حمایت از عمل انقلاب ندا آقاسلطان از دست ما خارج شده و به نیروی انقلابی فلان سپرده میشود. ما نمیتوانیم از فریادهای “مرگ بر دیکتاتور” و ” مرگ بر فاشیزم” و ” جمهوری اسلامی نمیخوایم نمیخوایم” که همه اعمالی انقلابیند حمایت کنیم و فاقد تئوری انقلاب باشیم. این فریادها زمانی به نقطه تصمیم گیری میرسند و بدون تئوری انقلاب، ما فاقد سلاح تصمیم گیری هستیم. نیروهای داخل از جمله گروه ۱۴ نفر آنقدر قوی هستند که ما را با خود خواهند برد و ما چاره ای جز دنباله روی نداریم پس چه بهتر که قدمی به جلو برداریم
در زمانی که هم فاشیزم مذهبی و هم استبداد به بدترین وجهی جامعه ما را در چنگال خود گرفته است عمل انقلابی از نظر یک سوسیال دمکرات معتقد به انقلاب چیست؟ جواب تمام سوالاتی که در اول این نوشته مطرح کردم بجز سوال اول از نظر من مثبت هستند. بنا به تعریف عمل انقلابی که آوردم ۹۰ درصد تحرکات اعتراضی جامعه ما بالفعل انقلابی و ۱۰ درصد آن از جمله اعتصابات تشکلهای صنفی و اعتراضات تشکل های مدنی بالقوه انقلابیند. تمام این جنبشهای شهری، روستایی، فردی، خانوادگی، عصیانهای بزرگ و کوچک که خواهان سرنگونی حکومت اسلامی هستند اعمالی انقلاب محسوب میشوند. اعتصابات کارگران و معلمان و بازنشستگان و جنبشهای صنفی دیگر که برای بهبودی وضع زندگی خود اعتصاب و اعتراض میکنند از نظر تئوری انقلاب بالقوه اعمالی انقلابیند زیرا رژیم قدرت حل و جوابگویی به این خواستها را ندارد و در نهایت به بستر انقلاب میپیوندند. جنبشهای مدنی و صنفی اگر چه در یک جامعه متعارف جنبشهای رفرمیستی هستند اما در جامعه نامتعارف ایران که رژیم از حل ابتدایی ترین خواستهای آنها عاجز است به سرنگونی رژیم گره خورده اند. حفظ این تشکلها و موجودیت آنها در جهت رسیدن به خواسته هایشان در آینده آنها را به نیروی اصلی انقلاب بدل خواهد کرد
معیارهای اصلی یک سوسیال دمکرات برای عمل انقلابی اولین و مهمترین معیار ما حفظ جان انسانها است هم برای خود و هم نیروی مقابل. با هیچ توجیهی و برای رسیدن به هیچ هدفی نبایستی جان انسانی را به خطر انداخت. ما از هیچ اعتصاب غذایی حمایت نمی کنیم. هم در زمانی که استراتژی دفاع از خود است و هم در زمانی که استراتژی تهاجم است، هدف از کار انداختن ابزار کشتن و ویرانی نیروهای رژیم باید باشد نه نیرویی که این ابزار را بکار میبرد. خلع سلاح اولین قدم هم در دفاع و هم در حمله باید باشد. نهایت تلاش ما بایستی پایبندی به عدم خشونت باشد. هدف نهایی اعمال انقلابی ما چه جمعی و چه فردی سرنگونی رژیم فاشیستی و تسخیر مراکز قدرت رژیم باید باشد در هر زمانی که کفه ترازو در تظاهرات و اعتصابات و اعتراضات خشونت پرهیز ما در خیابانها و محلات به نفع ما چرخید به مراکز قدرت و رژیم حمله خواهیم کرد و آنها را به تسخیر خود در خواهیم آورد. اماکن عمومی و خصوصی افراد بهیچوجه نبایستی مورد تعرض قرار گیرند. هدف نهایی استراتژی دفاع از خود از کار انداختن مراکز سرکوب رژیم و در نهایت سرنگونی آن است. استراتژی دفاع از خود تا نهایت نمی تواند ادامه یابد. مسلم است در زمان و مرحله ای این استراتژی به حمله تبدیل خواهد شد
بودن با مردم در معیارهای ما عمل انقلابی جدای از مردم به نوعی ماجراجویی شبیه است. ما سلحشور و چریک و جنگجوی تنهایی نیستیم که برای خوشبختی مردم از جان خود میگذرد تا در تاریخ از او به نیکی یاد شود. ما مبارزان مقاوم و پایداری نیستیم که به تنهایی در زندان شکنجه شده و جان دهد. عمل انقلابی ما بصورت جمعی معنی پیدا میکند. ما در عین حالی که از گروه ۱۴ نفره دفاع می کنیم مشغول ایجاد وحدت و انسجام نیروهای نزدیک خود هستیم. در زمانی که در همراهی با عصیان خروشان مردم داخل به خیابانها می ریزیم از اعتصاب کارگران و معلمان حمایت میکنیم. ما موتور کوچک نیستیم و قصد به حرکت درآوردن مردم را نداریم. ما همراه آنها حرکت میکنیم نه خیلی جلوتر و نه عقب تر
در ارزشهای تئوریک ما جایی برای حذف رقیب برای تثبیت قدرت وجود ندارد. ما معیارهای دموکراتیک و قوانین حقوق بشر را در تمام مراحل سرنگونی، تثبیت قدرت و همچنین واگذاری قدرت رعایت خواهیم کرد. عمل انقلابی ما در زمانی که حداقل معیارهای دموکراتیک شناخته شده جهانی در جامعه توسط حاکمیت رعایت شود به پایان میرسد. انقلابی بودن و عمل انقلابی در تئوری ما به خودی خود دارای ارزش والایی نیست بلکه متاسفانه بعلت عقب گرد فاحش جامعه کنونی به عنوان واقعیتی تلخ به ما تحمیل شده است امیدوارم هر چه زودتر ما هم به مرحله ای برسیم که همانند بسیاری از کشورهای جهان صحبت کردن و نوشتن در مورد انقلاب و عمل انقلابی به رمانهایی تلخ و شیرین و افتخار آمیز تبدیل شود. تاریخ و رمانی واقعی و نه تخیلی.
|