انقلاب آتی مردم ما به کدام سو میرود؟
محمود عاشوری ،
قسمت دوازدهم –
عمل انقلابی و جامعه –
همانطور که در قسمت قبلی این بحث عنوان کردم عمل انقلابی جمعی رفتار جمعی سازمان یافته و یا سازمان نایافته ای است که هدف خود را سرنگونی سیستم حاکم قرار دهد. در هر دو مورد عمل انقلابی یا عمل رفرمی جامعه از تداوم در این اعمال است که پی می بریم جامعه بطور جدی خواهان انقلاب و یا رفرم است. همانطور که میدانیم عمل انقلابی تغییر حکومت و ساختار کلی قدرت را در نظر دارد در حالی که عمل رفرمی و اصلاح تغییر زیر لوای حکومت موجود را هدف خود قرار میدهد.
برای اثبات عمل انقلابی جامعه حتما بایستی در مقیاسی سراسری مثال هایی از عمق جامعه که خواست آنها سرنگونی کلبت رژیم باشد داشته باشیم و برای اثبات انقلاب تداوم و تکرار این اعمال. عمل انقلابی جامعه را باید در کف خیابان و زیر سقف خانه های مردم جامعه به اشکال مختلف جستجو کرد نه در کتابها و بحث های داغ عده ای انقلابی. اثبات عمل انقلابی جامعه در اصل اثبات خود انقلاب است. اثبات ناخوانی جامعه با کل سیستم موجود است. تنها با عمل انقلابی جامعه است که میتوانیم درک کنیم جامعه در تار و پود خود خواهان نابودی حکومت موجود است و کوتاه هم نمی آید. این جامعه است که بایستی در نهایت کار انقلاب و یا حتی رفرم را به سرانجام برساند نه حزب و یا سازمانی جدا از آن و هر چند انقلابی. این عمل انقلابی جامعه است که مهرهای تایید بر انقلاب و تئوری میگذارد.
بعد از سرکوب یک عمل انقلابی، جامعه هزینه میدهد، هزینه را با اهداف خود میسنجد و اگر دید هزینه با اهداف میخواند دوباره به میدان می آید. اما اگر دید هزینه با اهداف خوانایی ندارد یا کنار میکشد و یا به رفرم رو میآورد. اما وقتی برای دفعه دوم به عمل انقلابی روی آورد یعنی یکبار دیگر تایید خود را بر اهداف و روش انقلابی خود زده است. اگر برای دفعه سوم و چهارم و پنجم و…… صدم به عمل انقلابی روی آورد تنها یک فعال سیاسی با دید کاملا ایدئولوژیک بسته میتواند معتقد باشد جامعه خواهان رفرم است.
از همان اواسط سال ۱۳۵۸ وقتی جامعه خود را جمع و جور کرد و دید چه تاریخ نکبتی دارد روی سرش خراب می شود به دفاع از خود برخاست. سنگرهای دفاع از آزادی به شکلهای مختلف در تمام خیابانها و میادین شهرها بر پا شد. دفاع از آزادی بیان و وجود احزاب و سازمانهای سیاسی به شکل برپایی تجمعات هر روزه و نمایشگاهها و میتینگهای و دفاتر نمایندگی تشکلها ادامه پیدا میکرد. دفاع از حقوق اولیه اجتماعی و عقب راندن ارتجاع و فاشیزم سیاسی که با چماق از همان سال اول بعد از انقلاب حمله را آغاز کرده بود، بطور گسترده شروع شد. این تداوم و همخوانی تا کنون در بطن جامعه ادامه داشته هر کدام نتیجه و ادامه قبلی با درس گرفتن از آن بوده است. هدف اما همان است که از اول بوده و عمل هم همان عمل. هدف سرنگونی و عمل هم انقلابی. حمله به تظاهرات آزادیخواهانه ۵۹ شبیه حمله به کوی دانشگاه سال ۸۸ است. شعار مرگ بر دیکتاتور جلو دانشگاه در اعتراض به سقوط هواپیمای مسافربری همان شعار ۴۰ سال پیش است. هیچکدام از سنگرهای دفاعی ما در سالهای ۵۸ تا ۶۰ به آسانی فتح نشد. کوچه به کوچه و خیابان به خیابان با چماق و اسلحه ما را به عقب راندند. شبهای بسیاری جلو درب دانشگاه تهران خوابیدیم تا از حمله ارتجاع و فاشیزم به آن جلوگیری کنیم. تنها با کشتار فراوان توانستند مرحله به مرحله ما را به عقب برانند همچنان آبان ماه. در کردستان با بمب افکن و تانک و تیر بارانهای خیابانی سرکوب مان کردند مانند ماهشهر در آبان ۹۸. حکم جلاد موسوی تبریزی در سال ۶۰ به پاسداران این بود که هر کس را در خیابان با نشریه میبینید محارب است و احتیاج به دادگاه ندارد و همانجا اجازه اعدام کردن دارید. آری آبان ماه تازگی ندارد. همچنانکه کوی دانشگاه تازگی ندارد. همچنانکه کهریزک تازگی ندارد. همچنانکه سرنگونی هواپیمای مسافربری و دادخواهی مادران داغدار تازگی ندارد. تظاهرات انقلابی زنان در سال ۵۸ در دفاع از حقوق خود وصل است به امضای ۱۴ نفره زنان برای استعفای خامنه ای جلاد و نتیجه آن. بخون غلتیدن ندا آقا سلطان وصل است به اعدام پروانه افشاری در سال ۶۷ و نتیجه آن. اعدام نوید افکاری وصل است به اعدام دوست عزیزم بهزاد زندی در تابستان ۶۷
نسل ما بعد از سال ۵۸ و در دهه ۶۰ اصلا کوتاه نیامد همچنان که نسل بعدی در دهه هفتاد همچنانکه نسل بعد در دهه هشتاد و همچنانکه نسل بعد در دهه نود. هیچکدام ذره ای کوتاه نیامدیم. یا در تهاجم بودیم یا در تدافع اما در دفاع از معیارهای اولیه و اصلی انسانی خود اصلا کوتاه نیامدیم. زمانی مادران پارک لاله، زمانی خانواده های جانباخته خاوران، زمانی دانشجویان “داب” ( دانشجویان آزادیخواه و برابری طلب)، و زمانی دیگر کارگران هفت تپه. مثالها آنقدر زیادند که عنوان کردن همه آنها از حوصله این نوشته بر نمیآید. در بن و ریشه هیچکدام از این حرکتهای اعتراضی و جنبشها شعارهای رفرمیستی و اصلاح طلبانه نمیبینید. همه بدون استثنا خواهان سرنگونی تمام و کمال رژیم اسلامی هستند. اینها همه مثالهای واضحی از اعمال انقلابی جامعه ما هستند. نسل من در سال ۵۸ و ۵۹ و دهه ۶۰، ۱۸ تا ۲۵ ساله بودیم. نسل آبان ۹۸ هم اکثرا زیر ۲۵ ساله بودند. بعد و همچنین در طول این ۴۰ سال نسل جوان همچنان پویا است و به عمل انقلابی روی میآورد. این نشان از جوان ماندن و تداوم انقلاب شکوهمند ما علی رغم فاصله ۴۰ ساله بین ما دارد. وقتی شعارهای “مرگ بر جمهوری اسلامی” و “زندانی سیاسی آزاد باید گردد” را با تمام وجود از پشت بلندگو در اورنج کانتی یا لس آنجلس سر میدهم انگار همان فریادی است که چهل سال پیش در خیابان خیام ملایر در دفاع از نمایشگاه کتاب سر فالانژ چماقدار سر میدادم. انگار همان دختر و پسر جوان آبان ماهی است که در خیابانهای تهران سر میدهد. پیوندی به درازای تاریخ چهل ساله و جغرافیای شرق و غرب. ترور مبارزان در آلمان و فرانسه و تداوم چهل ساله آن اثبات اشتراک عمل و هدف انقلابی داخل و خارج ما ایرانیان و پایبندی به این تعهد دارد. زنده ماندن جنبش ما و عمل انقلابی ما نشان از پویایی و درستی اهداف آزادیخواهی و انسانی ما دارد.
اینها همه مثالهای واضحی از اعمال انقلابی جامعه ما هستند. نشان از کنار نیامدن جامعه ما علی رغم این همه کشتار و ددمنشی وحشیانه دارد. نقطه اتصال من با جوانان دهه هفتاد و هشتاد و نود، اشتراک در شلاقهای کف پاهایمان روی تخت زندانهای نکبت اسلامی است. چماق خوردنمان در خیابان و محاکمه ۱۰ دقیقه ای مان بدون وکیل، تیر خوردنمان در خیابان و اعدام شدنمان بدون محاکمه و بدار آویختن مان همه نقطه اشتراکهای ما در مبارزه و اهداف شکوهمندمان است که تنها با سرنگونی تمام و کمال فاشیزم اسلامی و خلاصی تمام بشریت از آن پایان می یابد. نقطه اتصال من با جوان ۲۰ ساله آبانی زنده بودن اهدافمان، تداوم انقلاب انسانیمان تا پیروزی و نقطه اتکای ما به مردم میباشد. زندگی و مرگ اهداف ما با زندگی و مرگ نسلی از ما اصلا پیوند نخورده بلکه به پویایی جامعه و مردممان پیوند خورده و خوشبختانه این پویایی و سرزندگی همچنان پر خروش و لبریز از زندگی است. این جامعه و این مردم چندین بار عملا نشان دادند که با این بختک کنار نمیآیند. شاید من دهه شصتی پیر شده باشم و خسته و کوفته با اندرزهای محافظه کارانه خواهان کوتاه آمدن جامعه و مردم باشم ( اگر چه دهه شصتی واقعی کوتاه نمی آید) و یا مرده باشم، اما برای دفعات دیده ایم و می بینیم که نسل بعدی کوتاه نمی آید و ادامه میدهد. هدف را میگیرد و با شجاعت آن را در بالای دوش خود حمل کرده به نسل بعدی می سپارد. هیچکس نمیتواند سالی در این چهل سال و اندی سال نشان دهد که در گوشه ای از ایران ما حرکت و جنبشی در مبارزه با این حکومت به وجود نیامده باشد
ما تمام قد در مقابل بزرگترین نیروی ارتجاعی و فاشیستی قرن که کمر به نابودی تمامی دستاوردهای تمدن بشریت بسته است ایستاده ایم. اگر حکومت اسلامی هر روز در بحرانی جدید در مرگ و زندگی دست و پا میزند بخاطر کوتاه نیامدن جامعه حتی به اندازه سر سوزنی از اهداف خود است.
اگر بخواهیم اعمال انقلابی جامعه خود را به شمارش درآوریم خیلی راحت به صدها میرسد. واقعیت این است که جامعه ما چهار دهه است انقلابی است و هیچ گونه انحراف عمده ای در دفاع از خود در مقابل حکومت اسلامی نداشته است. انحرافی اگر بوده در بعضی از سازمانها و احزاب ما بوده است که در قسمت بعدی به آن خواهیم پرداخت..