پاسخ به دوازده ایراد به مواضع شورای ملی تصمیم
-احد قربانی دهناری،
پس از اعلام موجودیت شورای ملی تصمیم در میانهی امیدها، شادمانیها و شادباشهای فراوان، دیدم عدهای نیز مواضع شورارا نقد کردهاند. من میخواهم از هر دو گروه سپاسگزاری کنم، زیرا هر دو نگاه دغدغهی آزادی مردم رنجکشیده ما از حکومت تمامیتخواه فاشیست بنیادگرای قرون وسطایی جمهوری اسلامی دارند.
یکی از مبارزان سرشناس نبرد برای براندازی جمهوری اسلامی سیاههای از دوازده ایراد بر شورای ملی تصمیم منتشر کردهاند، من ضمن سپاسگزاری از دغدغه، دقت و توجه ایشان سعی میکنم به عنوان یکی از اعضای شورای ملی تصمیم، به تکتک ایرادها پاسخ دهم.
با نگاه کلی به این ایرادها میتوان آنها به سه دسته تقسیم کرد:
الف) ایرادهایی که وارد است. ما ضمن قدردانی در نخستین فرصت ممکن تصحیح میکنیم.
ب) برخی سوء تفاهم است، من میکوشم روشنتر بیان کنم.
پ) برخی تحریف است، من میکوشم موضع راستین ما را بیان کنم.
نوشتهام را با برشی از بیانیه اعلام موجودیت شورای ملی تصمیم شروع میکنم که آنرا مبنای بنیادی پاسخگویی خود قرار میدهم:
شورای ملی تصمیم همراه و همگام با مردم آگاه ایران، برای تحقق خواستههای زیر تلاش و مبارزه میکند:
۱) گذار کامل از جمهوری اسلامی با تکیه به جنبشهای اعتراضی مردم (گذار خشونت پرهیز با حفظ حق دفاع مشروع)
۲) حفظ تمامیت ارضی کشور با تاکید بر نظام غیرمتمرکز
۳) جدایی دین از حکومت
۴) فراخوان عمومی برای تشکیل مجلس مؤسسان
۵) تلاش برای برپایی نظامی دموکراتیک و انتخابی (تعیین نوع حکومت با آرای مردم)
۶) اجرای کامل اعلامیهی جهانی حقوق بشر و میثاقهای وابسته به آن با تاکید بر حفظ محیط زیست
این شش مؤلفه، وجوه هویتی و انگیزهی اصلی برای تشکیل شورای ملی تصمیم میباشند.
انتقاد نخست به اصل دوم شورا است که می گوید “حفظ تمامیت ارضی کشور با تاکید بر نظام غیرمتمرکز”. حفظ تمامیت ارضی فصل مشترک و خط قرمز همهی اعضای شورا ملی تصمیم است. در ضمن ما عدم مشارکت بخشی عمده مردم کشور ما در سرنوشت خود را، بهویژه در مناطق محروم میبینیم. در برنامه ما حق مساوی همه شهروندان و حق شرکت همهی شهروندان در سرنوشت کشور را طبیعی و حقوق بشری میدانیم. در اینجا حرف همراهی و مَعیَت «با» را معنی ادات شرطی دادن یک سفسطه و یک تجدید نظر در دستور زبان فارسی است.
انتقاد دوم حذف پرچم در لوگوی شورا است. پرچم شورا، پرچم سه رنگ با شیر و خورشید در میان آن است. همان گونه که در پنجمین اصل متمم قانون اساسی مشروطه، پرچم ایران به شکل شیر و خورشید بر روی سه رنگ سرخ و سفید و سبز تعیین شد. این قانون شکل نشان شیر و خورشید پرچم را ایستاده همراه با شمشیری در دست و خورشیدی در پس زمینه توصیف میکند. ما از این پرچم استفاده خواهیم کرد و امیدواریم این نماد همبستگی ما را در همبستگی ملی و همگامی یاری کند.
انتقاد سوم حذف خلیج فارس در نقشه لوگوی شورا است. مخالفت با نام “خلیج فارس” و تمامیت ارضی در شورا یک دروغ بزرگ است. بیشک طراحان لوگو آنرا در اولین فرصت تکمیل خواهند کرد.
انتقاد چهارم اعتراض برخی از هموطنان در مورد تاکید بر حقوق اتنیکیها است. برای درک اندیشه و عمل یک نهاد نمیتوان بخشی از سیاست یک نهاد را گرفت و بخش تکمیل کننده آنرا فراموش کرد. آنچه در شورا بر آن اتفاق نظر است تبعیض و فقر در بخش اعظم میهن ما و عدم برخورداری ازحق شهروندی است. با حفظ تمامیت ارضی ما میخواهیم برای رفع تبعیض، فقر و عدم توسعه برنامه داشته باشیم. همهی شخصیتها اتنیکی که با آنها همکاری میکنیم بر تمامیت ارضی تاکید دارند و زیر آنرا امضا کردند. آنها دغدغه تبعض و عدم برخورداری از حق مساوی شهروندان و عدم توسعه مناطق زادگاه خود دارند که ما همه در این زمینه هم نظریم. فقط یادآوری میکنم در کردستان عزیز دانشآموختگان دانشگاهی بجای شرکت در سازندگی کشور کولبری میکنند. در بلوچستان عزیز کودکان بجای نشستن بر نیمکت مدارس سوختبری میکنند. دستکم ۲۰ درصد از اعدامهای ثبتشده در ایران مربوط به هموطنان رنجدیده بلوچ هستند که تنها حدود ۵ درصد از جمعیت میهن ما را تشکیل میدهند. در یک ماه بیش از ۶۰ نفر از عزیزان بلوچ ما اعدام شدند. آیا دغدغه این عزیزان داشتن تجزیهطلبی است.
من توصیه میکنم بجای انگیزهتراشی و نبیتخوانی مستقیمن به رهبران سیاسی اتنیکی و یا به آخرین ویرایش برنامههای مدون آنها مراجعه کنید.
انتقاد پنجم حمایت تلویزیون ایران اینترنشنال از این حرکت است. به نظر من این یک استدلال ضعیف و بیاساس است. اینکه رسانهای خبر مربوط به شورا را پخش کند و یا اعضا و هوادران شورا با رسانهای مصاحبه کنند، آنرا دلیلی برای رد آن نهاد بدانیم. اینجا فکر میکنم کفگیر این عزیزان به ته دیگ خورد.
انتقاد ششم حمایت تلویزیون کلمه از شورا است. شبیه انتقاد پنجم است. شاید نویسنده جداگانه نوشت تا تعداد انتقادها به عدد مقدس دوازده برسد.
انتقاد هفتم از این قرار است که مشخص نیست مجموعه ناهمگون و جمع اضداد قرار است در مورد چه چیزی تصمیم بگیرد؟ این پرسشی اساسی و جدی است. جا دارد و ما در آینده هم می کوشیم، این مطلب را روشن کنیم و در تکمیل و تدقیق آن دست کمک به سوی همهی کنشگران و مبارزان دراز میکنیم.
برای درک سیاست شورا فرق بین کار شورا و یک حزب مهم است. یک حزب باید در حد امکان اعضای آن دیدگاه سیاسی یکسان داشته باشند. ولی در تشکل جبههای استقلال سیاسی و تشکیلاتی اعضا محترم است و شرط پذیرش اصول شوراست.
در روند مبارزه برای گذار از جمهوری اسلامی سه دوران قابل تشخیص است:
الف – دوران بسیج نیروهای خودی و ریزش دستگاه سرکوب دشمن
ب – دوران خلاء قدرت
پ – دوران شکلگیری قدرت دموکراتیک و سکولار نوین
نگاهی بیاندازیم به ویژگیهای هر دوران.
در دوران بسیج نیروها و ریزش دستگاه سرکوب دشمن، همبستگی ملی و اتحاد عمل نیروها، متشکل و متحدکردن نیروهای برانداز، افشای رژیم، منزوی کردن رژیم در سطح ملی و بینالمللی و تلاش در ریزش حداکثری طرفداران رژیم در مرکز توجه ما باید باشد.
در این دوران انتخابات آزاد برای ما ممکن نیست و ما از میزان حمایت مردم از تشکلها خبر نداریم. ما از نظر مردم درباره مسائل اساسی جنبش و میزان دقیق حمایت آنها از برنامهها احزاب هم خبر نداریم. از اینرو، نباید مسائلی چون شکل جمهوری یا مشروطهی سلطنتی، یا چگونگی رفع تبعیض قومی، مانع اتحاد عمل ما شود. همزمان، همهی نیروها باید بتوانند برنامهها، نقدها، تبلیغها و ترویجهای خود را بدون هیچ مانعی در باره این مسائل حیاتی جنبش منتشر کنند.
برای تکمیل ریزش رژیم باید به روشنی باور خود را به کرامت انسان، آزادی عقیده و ایمان، عدم انتقامگیری، ممنوعیت بدون استثنای شکنجه و اعدام را تبلیغ و ترویج کنیم. هدف ما برقراری حکومتی دموکراتیک و سکولار و احترام به کرامت و عزت انسان است که شامل همهی ایرانیان میشود. هدف ما انتقامگیری نیست، ما باید چرخه خشونت در میهن ما را پایان دهیم.
اصلیترین ویژگی این دوران، تمرین دموکراسی و رواداری است. ارائه نمونه برخوردی که ما در آیندهی متکثر ایران خواهیم داشت. مبارزهای با احترام به رقیب و پایبندی به ارزشهای انسان و ارزش بیکران حرمت انسان. آزادی اقلیت با حقوق انسانی برابر برای بسیج کردن نیروهای خود برای اکثریت شدن و به چالش کشیدن اکثریت.
به بیان روشنتر، در این دوران، مشروطه سلطنتیخواهی و جمهوریخواهی و یا چگونگی رفع تبعیض قومی، نباید مانع همکاری نیروهای برانداز برای سرنگونی رژیم فاشیستی و تمامیتخواه جمهوری اسلامی شود. در همبستگی برای براندازی، هیچ جریانی نباید شرط ذوب شدن جریان دیگر را در خود مطرح کند. هر جریانی باید با هویت خود در مبارزه همبسته شرکت کنند.
در دوران خلاء قدرت، ما باید خود را برای دورانی دشوار و پیچیده آماده کنیم. حفظ نظم، امنیت و مایحتاج مردم و یکپارچگی کشور بسیار سخت و پیچیده است و شکیبایی و هوشمندی میطلبد. برنامهها، پیمانهای دقیق و از پیش حسابشده و همبستگی و اتحاد گسترده و قابل اتکا و اعتماد برای این مهم ضروری است.
پیشبینی میدانی، محلی و ملی برای امنیت، نظم و آذوقه و همکاری و همبستگی و همکاری تشکلهای سیاسی، صنفی و مدنی باید از پیش و از اکنون تمرین شود.
اصلیترین ویژگی این دوران آمادگی از قبل و پرهیز از خشونت و انتقامگیری است. شورای ملی تصمیم هم اکنون کمیسیونهایی برای آمادگی برای این دوران تدارک دیده است.
دوران شکلگیری قدرت نوین نیز ویژگی خود را دارد. دوران ما، دوران جهانیشدن و همگرائی است. نمونه موفق همگرائی دوران مدرن، اتحادیه اروپاست که سعی در گسترش دموکراسی و حاکمیت قانون، اجتناب از جنگ، مبارزه با فساد و اولیگارشی و پیشرفت موزون و پایدار در سراسر اروپا دارد. از اینرو، همهی تاکتیکها و استراتژی ما باید در جهت ایرانی متحد و نیرومند، با ارزشهای منطبق با اعلامیهی جهانی حقوق بشر و میثاقهای پیوست آن و برطرف کردن هر گونه تبعیض باشد.
قهر در انحصار دولت است. فقط و فقط برای جلوگیری از دشمنان دموکراسی و رواداری بکار گرفته میشود.
در این دوران ما با مسائل بسیار پیچیدهای روبرو خواهیم شد که باید باهم حل کنیم:
رشد اقتصادی جامعه در همه عرصههای صنعتی، کشاورزی، دامداری و احیای محیط زیست
به حداقل رساندن فقر و تبعیض قومی، دینی، جنسی
ایجاد ارتباط سیاسی، اقتصادی و بازرگانی بینالمللی
پیوستن به جامعه جهانی و ایجاد ارتباط دوستانه با احترام متقابل با کشورهای منطقه و جهان و کوشش برای صلح جهانی با تقویت نهادهای بینالمللی
تشکیل مجلس موسسان، تدوین قانون اساسی نوین و تعیین محتوای نظام نوین
تعیین شکل نظام، سلطنتی یا جمهوری با مراجعه به آرای مردم
یافتن شکل سازمانی مدیریت غیرمتمرکز که تبعیض قومی در کشور را ریشهکن، برابری حقوقی شهروندان و رشد موزون و سراسری کشور را ممکن سازد. همزمان پکپارچگی ایران را هم حفظ کند.
اصلیترین ویژگی این دوران پیچیدگی مسائل این دوران است. ما جواب دقیق آنها و نظر اکثریت مردم را از پیش نمیدانیم. ولی میتوانیم امروز باهم پیمان ببندیم که آنها را با روشهای دموکراتیک، همفکری، احترام به یکدیگر، رواداری، همزیستی مسالمتآمیز، با آزادی باورها، احزاب و تشکلهای سیاسی، صنفی و مدنی حل خواهیم کرد.
ما اکنون در مرحلهی دوران بسیج نیروهای خودی و ریزش دستگاه سرکوب دشمن هستیم. شورای ملی تصمیم میخواهد نهادی را شکل دهد که همه شخصیتها، احزاب و سازمانهای سیاسی، چه جمهوریخواه چه مشروطهخواه، چه احزاب محلی و اتنیکی و سراسری، چه راست، چه میانه چه چپ، با حفظ استقلال سیاسی و تشکیلاتی خود، بتوانند در سرنگونی رژیم تمامیتخواه، فاشیستی، بنیادگرا و قرون وسطایی همگام شوند.
انتقاد هشتم به حق دفاع مشروع است. من از این انتقاد در شگفتم. شورای ملی تصمیم با تمرین روشهای دموکراتیک، همفکری، احترام به یکدیگر، رواداری، همزیستی مسالمتآمیز، با آزادی باورها میکوشد همهی احزاب و تشکلهای سیاسی، صنفی و مدنی در یک مبارزه با همبستگی ملی و مسالمتآمیز در براندازی رژیم فاشیستی بنیادگرای اسلامی نبرد کنند. دفاع مشروع که به انگلیسی «right of self-defense» و در عربی «حق الدفاع عن النفس» نامیده میشود، اصلی پذیرفته در تمامی نظامهای حقوقی است. آیا شما میخواهید در مخالفت با شورای ملی تصمیم، در مقابل تمام نظامهای حقوقی دنیا بایستید؟[1]
انتقاد نُهُم درباره اطلاع رسانی درباره اعضای در بند شورا است. در توضیح این انتقاد باید گفت در طول حدود یک سال تلاش برای سازمان دادن این شورا این عزیزان به شکلهای مختلف در سازمان دادن و تدوین سیاستهای شورا شرکت کردند. جزئیات چگونگی شرکت آنها در مرخصی یا شیوه پیام رسانی آنها از زندان و به زندان جای بحث آن با جرم سنگینی که حکومت فاشیستی اسلامی به مبارزه متشکل و مبارزان موثر که توان بسیج کردن مردم را دارند، اینجا نیست.
انتقاد دهم مصادره اعتراضات کف خیابانی اقشار مختلف کشور به نفع خود نامیده میشود. بیش از ۷۰ نفر از اعضای شورا کنشگران و رهبران میدانی و بخشی از مبارزه مردم میهن ما هستند. دهها تن به خاطر این مبارزات در زندان هستند. قدرانی از مبارزه و جانفشانی آن فقط یک وظیفه است.
انتقاد یازدهم دموکراتیک و آزاد نبودن پیوستن به شورا است. این اتهامی بیاساس است. هر کس که اصول بنیادی شورا را بپذیرد میتواند عضو شورا شود. تنها شرط ما پذیرش اصول شورا و تنها خط قرمز ما جمهوری اسلامی و اعتقاد به عدم اصلاحپذیری آن است. بیشک هر نهادی باید نظامی برای پذیرش اعضا داشته باشد. تنوع اعضای شورا نشانه آسانی پیوستن به آن است.
اگر شما روشی بهتر از رای دادن خود اعضای نهاد برای انتخاب عضو جدید دارید، ارائه کنید، ما با آغوش باز آنرا بررسی خواهیم کرد.
انتقاد دوازدهم انتقاد به اختلافات برخی از بانیان و مسئولین این شورا با دیگر مبارزان درون جنبش براندازی است. من به نبرد همهی مبارزان راستین در راه براندازی رژیم اسلامی که با جان، مال و جوانی خود مایه گذاشتند ارج مینهم و یکی از بزرگترین آرزوهای من در کنار هم بودن این عزیزان است. ما آنقدر کار برای براندازی و پس از براندازی برای ساختن این میهن ویران شده داریم که به وجود همهی این عزیزان لازم است. هیچ عزیزی جای عزیز دیگری را تنگ نمیکند.
اما، دو راه در پیش داریم: در اختلافات گذشته بمانیم و جمهوری اسلامی بماند. یا ببخشیم و کنار هم برزمیم و جمهوری اسلامی برود. انتخاب با شماست.
من از نگارنده مقاله انتقادی و همه عزیزانی که سرنگونی رژیم تمامیتخواه، فاشیستی، بنیادگرا و قرون وسطایی، اولویت درجه یک آنهاست تقاضا میکنم، شورای ملی تصمیم را از آن خود بدانند و در تصحیح، تکمیل و گسترش آن بکوشند.
احد قربانی دهناری
۲۰ تیر ۱۴۰۱ – ۱۰ ژوئیه ۲۰۲۲
[1] برای مطالعه بیشتر نگاه کنید به:
https://legal.un.org/repertory/art51.shtml
https://legal.un.org/repertory/art51/english/rep_supp3_vol2_art51.pdf