پیرامون مبارزات جاری در ایران
تحلیل، بررسی و وظایف ما – بخش اول
آغاز و اعتلای جنبش مردمی در ایران آنچنان ناگهانی و نیرومند بود که بسیاری از تحلیلگران سیاسی در عرصهی ملی و بیناالمللی را شگفتزده کرد. خشم، نفرت و بیزاری مردم از رژیم استبداد دینی در دورههای گوناگون در جایجای میهنمان جلوهگری کرده بود اما رژیم با توسل به شیوه های غیرانسانی موفق به سرکوب این خیزشها شده بود.
اما اینبار گستردگی دامنهی اعتراضات در داخل و همبستگی بینالمللی ایرانی تباران و جامعهی جهانی از جنس دیگری است و ما برای تحلیل واقعبینانه به نگاهی بس تیزتر و هوشیاری ژرفتری نیازمندیم.
بسیاری از سیاستمداران و نیروهای اپوزیسیون برای تعیین خط مشی سیاسی و سمتگیری در مبارزات خویش نیازمند رسیدن به پاسخی در برابر پرسش «ما در چه مرحلهای از مبارزه برای سرنگونی جمهوری اسلامی هستیم؟» هستند.
ما سوسیالدموکراتها همواره در نقد، بررسی و برداشتهای خود از روند پدیدههای اجتماعی به شیوهی علمی پایبند بوده و بر اساس واقعیتهایی موجود نظر میدهیم.
برای پاسخگویی به این پرسش که چندان نیز ساده نیست میتوان دو شیوه را برگزید:
یک، وظیفه را به عهدهی کارشناسان و دانشمندانِ دانش سیاست در دانشگاهها گذاشت تا پژوهشی را سامان داده و پاسخی با دلایل قوی و منطقی ارائه دهند، که البته بهترین شیوه و جامعترین نوع تحلیل به حساب میآید، زیرا همهجانبه و غیرجانبدار است.
اما مبارزان کف خیابان و نیروهای اپوزیسیون نه وقت آن را دارند و نه پرشتابی رویدادها و نیاز به تعیین سمتگیری سریع این شانس را به نیروهای مبارز و اپوزیسیون طرفدار براندازی میدهد تا به انتظار برهانهای علمی پژوهشگران بنیشینند.
زمان نبرد و تعیین سمتگیری همین الان است و باید پاسخی تا حد امکان درست و واقعبینانه با توجه به دادههای ماهی که از عمر این رویدادها میگذرد، داد تا چگونگی و نوع مبارزه تعیین و روشن شود.
دوم، برای ارائه بهترین و واقعبینانهترین ارزیابی یا تحلیل مرحله گذر از جمهوری اسلامی، نخست ما نیازمند توضیح پنج گسترهی زیر و سپس برداشت و تعیین سمتگیری و شیوهی مبارزه هستیم.
برای پرهیز از به درازکشیدن این تحلیل و رسیدن به نتیجهای که هدف این بررسی است، مستقیم به سراغ پاسخگویی کوتاه به پرسشها و نسبتدادن آنها به جنبش کنونی در ایران میرویم:
نخست. شرایط اقتصادی، اجتماعی و سیاسی به نفع براندازان است و مبارزان کف خیابان و تلاشگران میدانی در این عرصه دستِ بالا را دارند. نارضایتی در جامعه به اوج خود رسیده است و حاکمیت نه میخواهد و نه میتواند جامعه را مدیریت کرده و به خواستهای شهروندان پاسخ دهد.
دوم. شیوه و درونمایهی اعتراضات که کل نظام را هدف گرفته تا کنون بسیار خوب عملکرده، زنان و جوانان نقش اصلی ومحوری را در این نبرد بازیکردهاند. اما این جنبش نتوانسته تمامی طبقات، اقشار و نیروهای سرنگونیطلب را گردآورد. گستردگی اعتراضات چشمگیر اما کافی نیست. نبود رهبری و مدیریت سازمانیافته نیز یکی دیگر از پاشنه آشیلهای مبارزات کنونی مردم است.
سوم. اپوزیسیون با تشکیلات تا کنون تنها توانسته با جنبش کنونی همراهی کند ولی تاثیرگذار عمدهای نبوده ( تلاش میکند اما پراکنده و غیرمتشکل). اپوزیسیون غیر تشکیلاتی بهتر عملکرده و توانسته منبع الهام و دلگرمی مبارزان میدانی باشد.
چهارم. بخشهایی از هواداران رژیم در نهادهای فرهنگی، ورزشی دچار ترس، پشیمانی و بیداری شده و ریزش کردهاند اما در بخشهای نظامی، مالی، ایدئولوژیک و ارگانهای سیاسی هنوز رژیم توانسته همچنان ایستادگی کند و به سرکوب وحشیانه و خشونتبار خویش ادامه دهد. آنان آگاه هستند که پیروزی این جنبش سرنوشت خوشی را برایشان به ارمغان نمیآورد در نتیجه دست به هر جنایتی برای پاسداری از حکومت میزنند. این امر میتواند به مبارزان آسیبهای فراوان برساند. گلوله در مقابل مشتِ گرهکرده.
پنجم. در عرصهی بینالمللی، پشتیبانی مردمی و تا اندازهای دولتی از مبارزات مردم ما چشمگیر و بسیارگسترده است. اما بزرگترین پشتیبانان زنان و مردان مبارز در داخل ایران ایرانیتباران و دوستان و همکاران آنان هستند که بدون اغراق میتوان گفت که در تاریخ بیسابقه است. رژیم نبرد را در این عرصه باخته و هرروز گوشهگیرترشده و نوک تیزِ فشارهای اقتصادی، سیاسی و حقوق بشری بیشتر و ژرفتر در بدنه و شاخکهای آن فرو میرود.
با نگاهی دقیق به پنج گسترههای بالا و نتیجهگیری از آنان میتوان مرحلهی مبارزه در ایران را این چنین تعریف کرد:
جنبش انقلابی در ایران در مرحلهی قیام همهجانبهای است که با استمرار، گسترش و همبستگی ملی و پشتیبانی بینالمللی توان درهم شکستن شیرازهی سخت و استبدادی رژیم جمهوری اسلامی را دارد تا با سرنگونی آن در انقلابی سیاسی، اجتماعی و فرهنگی به پیروزی برسد.
وظایف ما در این دوران :
شورای هماهنگی جمعیت سوسیالدموکراسی برای ایران
شنبه 30 مهر 1401 برابر با 22 اکتبر 2022