“مبارزه با گفتار و رفتار ناهنجار سیاسی” وظیفهی همهی آزادیخواهان است.
در عرصهی سیاستورزی با تمامی پیچیدگیها، فرازونشیبها و چالشهایش؛ سرنوشت انسان همچون موجودی اجتماعی مدِ نظر تمامی کنشگران، احزاب و گروههای سیاسی است. هر فعال سیاسی با باورهای سیاسی و اجتماعی ویژهاش، براین گمان است که جهانبینی و شیوهی اوست که میتواند برای انسان خوشبختی به ارمغان بیاورد.
در نگاه نخست و با اشاره به آرمان یک کنشگر سیاسی، برداشت ما از او بایستی تحسینبرانگیزانه و سپاسگزارانه باشد، زیرا او برای بهروزی آدمی میکوشد. اما همیشه روزگار کنشگران سیاسی بر یک پاشنه نمیچرخد و همچنین افراد گوناگونی با ویژهگیهای متفاوت گام در میدان مبارزه گذاشته و به تنهایی یا در چهارچوب گروه یا حزب خویش برای رسیدن به هدفشان ( خوشبختکردن انسان) با چالشهایی نیز مواجه هستند. کوشندگان با دشنمان نیرومند و رقیبان لجوجی نیز رو در رویند که همچون شمشیر داموکلس بر فراز سرشان آویختهاند.
در این هزارتو، کار برای یک فعال سیاسی یا حزب سیاسی آسان نخواهد بود. با مردم؛ به آنانی که وعدهی جهانی بهتر میدهد؛ نجیبانه، محتاط، مهربانانه و گاهی نیز آرزومندانه سخن میگوید. اما گفتار و کردارش با دشمنان و رقیبان خویش چگونه است؟ آیا سیاست و اخلاق اجازه میدهد ( اصول انسانی پذیرفتهشده در سیاست و اخلاق) که برای بهروزی مردم هرگونه رفتاری را با دشمنان و رقیبان خود داشت؟ نگاه تاریخی به شیوهی برخورد به دشمنان و رقیبان از سوی مبارزان سیاسی بیدرنگ پاسخگویی به این پرسش را میطلبدکه آیا “هدف وسیله را توجیه میکند یا نه؟” پاسخگویی به این موضعگیریِ کوتاه و مشهور جایگاه ما را در گسترهی دموکراسی تعیین خواهد کرد.
کنشگر سیاسی پیشآهنگ، برای حال و آیندهی فعالیت سیاسی خود باید با خویشتن خویش تعیین تکلیف کند، کجا ایستاده است؟ آنانی که بر این باورند که هدف مقدس و خدشهناپذیر آنان ( به خیال خودشان)، بهرهگیری از هر ابزاری را برای دستیابی به آرمانشان توجیه میکند، به باور ما در صف انسانهای آزادیخواه و دموکرات نایستادهاند و نه تنها نمیتوانند برای انسان و مردمشان خوشبختی به ارمغان بیاورند، بلکه دستاوردهای این شیوه از اندیشیدن و کارکردن را میتوان در جمهوری اسلامی، سوریه، کره شمالی، روسیه، ونزوئلا و … مشاهده کرد.
خشونت به هر شکل نمی باید مورد تائید دموکراسی خواهان باشد. نگاهی گذرا به سالهای نخستین انقلاب ۵۷ نشان میدهد که اعدام، انتقامجویی و کشتار نمایندگان نظام پیشین خطا و جنایت بزرگی بود و توجیهناپذیر است. بسیاری از چپ و راست، دینباور و بیدینان و به اصطلاح کوشندگان راه بهروزی مردم با شعار “هدف وسیله را توجیه میکند.” دست به تغییرات در جامعه زدند که نتیجهاش را مشاهده میکنیم. ایران تنها نمونه این شیوهی برخورد سیاسی نیست، الگوی “هدف وسیله را توجیه میکند.” کشورهایی در آمریکای لاتین، بلوک شرق سابق، خاورمیانه و … مردمش را به بدبختی و فلاکت دچار کرد.
تهمت، افترا، شایعهپراکنی، توطئه، تهدید و دستدرازی به حریم خصوصی افراد و سواستفاده از آن؛ منش و روش انسانهای مسئول و آگاه نیست.
چگونه میتوان ادعای پایبندی به موازین حقوق بشر، دموکراسی و آزادی داشت و بدون مدرک و شواهد مستدل به دشمنان، رقیبان و کلا مخالفان خویش اتهام زد؟چگونه میتوان اعدام را نفی کرد و همزمان خواستار حذف فیزیکی رقیبان و مخالفان خود بود؟
کسانی که بی مهابا، گستاخانه، غیرسیاسی، غیر اخلاقی و بیشرمانه از رفتارها و گفتارهای ناهنجار، ناشایست و ناپسند علیه رقیبان و حتا دشمنان خویش بهره میگیرند، جایی در گسترهی سیاسی ندارند و تنها شیوهی دموکراتیک، کارساز و ساده برای مقابله با اینان؛ بحثنکردن، طرد و منزویکردن این گونه افراد، احزاب و گروههاست.
بنظر ما، دموکراسیخواهان میباید از تمای پلاتفرمهای آنان خارج شوند و نزدیکان و دوستان خویش را تشویق کنند که از همکاری، همگامی و هواداری آنان دست بردارند تا فردای ایران بر اصل قانونمداری و احترام به حقوق انسانی استوار شود و سرشار از صداقت، کرامت انسانی و آزادی باشد زیرا آنانی که امروز به خشونت زبانی، روانی و رفتاری متوسل میشوند و مرگ و حذف فیزیکی رقیبان سیاسی خود را آرزومندند، نمیتوانند بنیانگذار فردای بهتری برای میهن ما باشند.
جمعیت سوسیال دموکراسی برای ایران
۱۷ تیر ۱۴۰۲ برابر با ۸ ژوئیه ۲۰۲۳