
«طغیان روشنفکری جهان سومی برای بازگشت به خود»
آشنایی من با مفهومِ غربزدگی با انتشارِ بخشِ یکمِ جُستاری به همین نام در شمارهی یکم مجلهاي به نامِ کتابِ ماه،در سال۱۳۴۱ آغاز شد. این مجله را مؤسسهی کیهان، به عنوانِ مجلّهی سنگینِ روشنفکرانه، به سردبیری جلالِ آلِ احمد به راه انداخته بود. از جمله نویسندگانِ آن هم خودِ من بودم. آن زمان من در دانشکدهی حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران دانشجو بودم و در خانهی رهبرِ سیاسیمان، خلیلِ ملکی، با آلِ احمد آشنایی یافته بودم. امّا آن مجله به دلیلِ چاپِ آن مقاله و، در کلّ، سرشاخ بودن آلِ احمد با رژیم دو شماره بیشتر منتشر نشد (شمارهی دوم با نامِ کیهانِ ماه). آلِ احمد سپس آن جستار را در همان سال پنهانی به صورتِ کتاب چاپ کرد. و من خود چهل- پنجاه نسخهای از آن را در دانشگاه فروختم. آلِ احمد مفهومِ غربزدگی را، چنان که در حاشیهی کتابِ خود گفته است، از زبانِ احمدِ فردید شنیده بود و از او گرفته بود. من هنوز فردید را نمیشناختم . شاید نامي هم از او نشنیده بودم. امّا با خواندنِ کتاب، من که از نوجوانی بسیار کتابخوان بودم و در زمینههای گوناگون، از تاریخ و جغرافیا و علومِ سیاسی و اجتماعی و فلسفهی سیاسی، در حدِ امکاناتِ آن روزگار در ایران، دانشِ عمومی بهنسبت گستردهاي داشتم، به خطاهای کلانِ کتاب پی بردم و همان سال یا سالِ بعد نقدي بر آن نوشتم و به سیروسِ طاهباز سپردم که مجلهی آرش را منتشر میکرد. اما طاهباز جرأتِ چاپِ آن را نداشت. پس از یکسالی، یا بیشتر، که از چاپِ آن سرباز زد، با خشم مقاله را پس گرفتم و پاره کردم و دور ریختم.